نمونه هایی از هزینه سرمایه

  • 2022-04-7

راهنمای درک میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC)

WACC چیست؟

میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) یکی از ورودی های کلیدی در تحلیل جریان نقدی تنزیل شده (DCF) است و اغلب موضوع مصاحبه های بانکداری سرمایه گذاری فنی است.

WACC نرخی است که در آن جریان‌های نقدی آتی شرکت باید تنزیل شود تا به ارزش فعلی برای کسب‌وکار برسد. این منعکس کننده ریسک درک شده از جریان های نقدی است.

به بیان ساده، اگر ارزش یک شرکت برابر با ارزش فعلی جریان‌های نقدی آتی آن باشد، WACC نرخی است که برای تنزیل آن جریان‌های نقدی آتی به زمان حال استفاده می‌کنیم.

فهرست مطالب

فرمول WACC

در زیر فرمول WACC را ارائه می دهیم. برای درک شهود پشت این فرمول و نحوه رسیدن به این محاسبات، ادامه مطلب را بخوانید.

  • بدهی = ارزش بازار بدهی
  • Equity = ارزش بازار حقوق صاحبان سهام
  • rبدهی= هزینه بدهی
  • rانصاف= هزینه حقوق صاحبان سهام

محاسبه مثال WACC (گام به گام)

قبل از پرداختن به جزئیات محاسبه WACC، بیایید اصول اولیه چرایی نیاز به تنزیل جریان های نقدی آتی را در وهله اول درک کنیم. با یک مثال ساده شروع می کنیم:

فرض کنید من قول می دهم سال آینده در ازای پولی که به شما بدهم، 1000 دلار به شما بدهم. بیشترین مبلغی که امروز حاضرید به من بپردازید چیست؟آیا حاضرید به من 500 دلار بپردازید؟800 دلار چطور؟تصمیم شما به ریسکی که از دریافت جریان نقدی 1000 دلاری در سال آینده متصور هستید بستگی دارد.

  • ریسک کم = بازده کم: اگر احساس می‌کنید که خطری برای عدم پرداخت وجود ندارد، هزینه فرصت خود را کم می‌دانید. شما مایل به پرداخت بیشتر هستید و بنابراین بازده کمتری دریافت خواهید کرد.
  • ریسک بالا = بازده بالا: اگر احساس می کنید که شانس جمع آوری 1000 دلار بسیار کم است، ممکن است امروز حاضر نباشید از پول زیادی جدا شوید. به عبارت دیگر، شما با نرخ بالایی تخفیف می دهید.

از این مثال باید به راحتی مشاهده کرد که ریسک درک شده بیشتر با بازده مورد نیاز بالاتر و بالعکس ارتباط دارد. چالش این است که چگونه ریسک را کمی کنیم. فرمول WACC به سادگی روشی است که سعی در انجام آن دارد.

ما همچنین می‌توانیم این را به‌عنوان هزینه سرمایه از منظر نهادی که سرمایه را افزایش می‌دهد، در نظر بگیریم.(در مثال ساده ما، آن موجودیت من هستم، اما در عمل، این یک شرکت خواهد بود.) اگر اکنون در ازای پول به شما قول 1000 دلار بدهم، ریسک بالاتری که درک می کنید معادل هزینه سرمایه بالاتر برای من است..

در اینجا یک راه آسان برای مشاهده این موضوع وجود دارد: تصور کنید تصمیم می‌گیرید که در آینده به شما 1000 دلار پرداخت نکنم، خطر بالایی وجود دارد، بنابراین امروز فقط حاضرید 500 دلار به من بدهید. برای من، این نرخ سود 100٪ است (500 دلار بازده اصلی + 500 دلار سود).

اکنون باید مشخص باشد که افزایش سرمایه (اعم از بدهی و حقوق صاحبان سهام) برای شرکتی که سرمایه را افزایش می دهد هزینه دارد: هزینه بدهی بهره ای است که شرکت باید بپردازد. هزینه حقوق صاحبان سهام کاهش مالکیت است.

در حالی که مثال ساده ما شبیه بدهی است (با بازپرداخت ثابت و واضح)، همین مفهوم در مورد حقوق صاحبان سهام نیز صدق می کند. سرمایه گذار سهام به بازده بالاتری نیاز دارد (از طریق سود سهام یا از طریق ارزش گذاری کمتر)، که منجر به هزینه بالاتر سرمایه سهام برای شرکت می شود، زیرا آنها باید سود سهام بالاتری را بپردازند یا ارزش گذاری کمتری را بپذیرند، که به معنای کاهش بیشتر سهام موجود است. سهامداران

اکنون باید مشخص باشد که افزایش سرمایه (اعم از بدهی و حقوق صاحبان سهام) برای شرکتی که سرمایه را افزایش می دهد هزینه دارد: هزینه بدهی بهره ای است که شرکت باید بپردازد. هزینه حقوق صاحبان سهام کاهش مالکیت است. از منظر وام دهنده و سرمایه گذار سهام، هر چه ریسک های درک شده بیشتر باشد، بازده بیشتری را انتظار خواهند داشت و هزینه سرمایه را بالا می برد. این دو روی یک سکه است.

نرخ بدون ریسک

بیایید به مثال ساده خود برگردیم، که در آن قول می‌دهم سال آینده به شما 1000 دلار بدهم، و شما باید تصمیم بگیرید که امروز چقدر به من بدهید. حتی اگر خطری در نظر نگیرید، به احتمال زیاد باز هم کمتر از 1000 دلار به من می دهید فقط به این دلیل که پول در دستتان را ترجیح می دهید. نرخی که دریافت می کنید، حتی اگر هیچ ریسکی را تخمین زده باشید، نرخ بدون ریسک نامیده می شود. هنگامی که سرمایه گذاران اوراق خزانه ایالات متحده را خریداری می کنند، اساساً بدون ریسک است - دولت می تواند پول چاپ کند، بنابراین ریسک نکول صفر (یا نزدیک به آن) است. بازده اوراق بهادار بدون ریسک در حال حاضر حدود 2. 5 درصد است. از آنجا که شما می توانید در خزانه های ایالات متحده بدون ریسک با 2. 5٪ سرمایه گذاری کنید، دیوانه خواهید بود که اگر بیش از 1000/1. 025 = 975. 61 دلار به من بدهید.

همانطور که خواهیم دید، اغلب مفید است که هزینه بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام را از پایه نرخ بدون ریسک + حق بیمه بالاتر از نرخ بدون ریسک که منعکس کننده ریسک سرمایه گذاری است، شروع کنیم.

ساختار سرمایه: ترکیب بدهی و حقوق صاحبان سهام

اکنون که مسائل سطح بالا را پوشش دادیم، بیایید به فرمول WACC بپردازیم. فرمول WACC قبلی را به یاد بیاورید:

توجه داشته باشید که دو جزء از فرمول WACC در بالا وجود دارد: هزینه بدهی (r بدهی) و هزینه حقوق صاحبان سهام (r equity) که هر دو به ترتیب در نسبت بدهی و سرمایه شرکت ضرب می شوند.

ریسک وام دهنده معمولا کمتر از ریسک سرمایه گذاران سهام است زیرا پرداخت بدهی ثابت و قابل پیش بینی است و سرمایه گذاران سهام تنها پس از پرداخت وام دهندگان می توانند پرداخت شوند. همچنین، شرکت ها معمولاً هیچ تعهدی برای پرداخت حقوق صاحبان سهام (مانند صدور سود سهام) در یک بازه زمانی معین ندارند. آن‌ها می‌توانند پرداخت‌ها را تا رویدادی در آینده مانند خرید به تاخیر بیاندازند. این باعث می شود که جریان های نقدی حتی کمتر قابل پیش بینی (بخوانید: ریسک) برای سرمایه گذاران سهام باشد.

از آنجایی که هزینه بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام که یک شرکت با آن مواجه است متفاوت است، WACC باید میزان بدهی در مقابل حقوق صاحبان سهام شرکت را محاسبه کند و خطرات مربوطه را بر اساس وزن بدهی و سرمایه سهام به طور مناسب تخصیص دهد. به عبارت دیگر، WACC ترکیبی از ارزش حقوق صاحبان سهام و هزینه بدهی سرمایه یک شرکت بر اساس نسبت بدهی و سرمایه شرکت است. به این ترتیب، اولین گام در محاسبه WACC، برآورد ترکیب بدهی به حقوق صاحبان سهام (ساختار سرمایه) است.

هنگام محاسبه WACC ساختار سرمایه ثابتی را در نظر بگیرید

هنگام محاسبه WACC، متخصصان مالی دو انتخاب دارند:

  1. با فرض اینکه ترکیب فعلی شرکت از بدهی و سرمایه (ساختار سرمایه) در آینده نیز ادامه خواهد داشت. این رویکرد رایج ترین رویکرد است.
  2. برای فرض ساختار سرمایه متفاوت. زمانی که انتظار می‌رود خریدار ترکیب بدهی به حقوق صاحبان سهام را تغییر دهد، یا زمانی که شرکت با ساختار سرمایه فعلی پایین‌تر از بهینه کار می‌کند، قبل از خرید آتی مناسب است. به یاد داشته باشید که WACC در واقع یک پیش بینی است - ما در حال محاسبه نرخ تنزیل هستیم که باید برای جریان های نقدی آتی اعمال شود.

صرف نظر از اینکه شما از ترکیب ساختار سرمایه فعلی یا یک بار متفاوت استفاده می کنید ، ساختار سرمایه باید در طول دوره پیش بینی یکسان باشد. به عنوان مثال ، اگر یک شرکت 125 میلیون دلار بدهی و 250 میلیون دلار سهام (33 ٪ بدهی/66 ٪ سهام) داشته باشد ، اما شما فرض می کنید که پیشروی این ترکیب 50 ٪ بدهی/50 ٪ سهام خواهد بود ، شما فرض می کنید ساختار سرمایه باقی می ماند50 ٪ بدهی/50 ٪ حقوق صاحبان سهام به طور نامحدود. در غیر این صورت ، شما باید مجدداً تعداد زیادی از ورودی های دیگر را در برآورد WACC مجدداً کالیبراسیون کنید.

اکنون ما به محاسبه ترکیب ٪ بین حقوق صاحبان سهام و بدهی می پردازیم.

برای تعیین ارزش عدالت یک شرکت:

  1. اگر ارزش بازار سهام یک شرکت به راحتی قابل مشاهده باشد (یعنی برای یک شرکت دولتی) ، ارزش سهام = سهام رقیق شده قیمت سهام X برجسته
  2. اگر ارزش بازار به راحتی قابل مشاهده نیست (یعنی برای یک شرکت خصوصی) ، ارزش سهام را با استفاده از تجزیه و تحلیل شرکت قابل مقایسه تخمین بزنید.

نکته اصلی در اینجا این است که شما نباید از ارزش کتاب ارزش سهام یک شرکت استفاده کنید ، زیرا این Methid تمایل دارد که ارزش سهام واقعی شرکت را به شدت دست کم ارزیابی کند و نسبت بدهی را نسبت به حقوق صاحبان سهام اغراق کند.

برای تعیین مقدار بدهی:

بیشتر اوقات می توانید از آخرین ترازنامه شرکت به عنوان تقریب ارزش بازار بدهی استفاده کنید. این به این دلیل است که برخلاف حقوق صاحبان سهام ، ارزش بازار بدهی معمولاً خیلی از ارزش کتاب 1 منحرف نمی شود.

مسلح با ارزش بدهی و ارزش عدالت ، می توانید بدهی و سهام عدالت را به عنوان: محاسبه کنید:

  • بدهی ٪ مخلوط = بدهی / (بدهی + حقوق صاحبان سهام)
  • سهام ٪ مخلوط = سهام / (بدهی + عدالت)

هزینه بدهی

اکنون ما به محاسبه هزینه های سرمایه روی می آوریم و با هزینه بدهی شروع خواهیم کرد. با سرمایه بدهی ، کمیت ریسک نسبتاً ساده است زیرا بازار نرخ بهره به راحتی قابل مشاهده را برای ما فراهم می کند. به عنوان مثال ، یک شرکت ممکن است 1 میلیون دلار با نرخ سود ثابت 5. 0 ٪ پرداخت شده سالانه به مدت 10 سال وام بگیرد. از دیدگاه وام گیرنده (شرکت) ، هزینه بدهی این است که برای دریافت بدهی چقدر باید وام دهنده را بپردازد. هزینه بدهی در این مثال 5. 0 ٪ است.

از دید وام دهنده ، 5. 0 ٪ بازده مورد انتظار خود را نشان می دهد ، که مبتنی بر تجزیه و تحلیل خطر وام به شرکت است. هرچه خطر بیشتر باشد ، بازده مورد نیاز بیشتر می شود.

با این حال ، برخلاف مثال هزینه بیش از حد هزینه بدهی ما در بالا ، ما نمی توانیم به سادگی نرخ بهره اسمی را که توسط وام دهندگان به عنوان هزینه بدهی یک شرکت شارژ می شود ، بگیریم. این به این دلیل است که هزینه بدهی که ما به دنبال آن هستیم ، نرخی است که یک شرکت می تواند در طی دوره پیش بینی وام بگیرد. این نرخ ممکن است متفاوت از نرخی باشد که شرکت در حال حاضر برای بدهی های موجود پرداخت می کند.

به طور خاص ، در صورت تغییر نرخ بازار یا اگر مشخصات اعتبار شرکت تغییر کند ، ممکن است هزینه بدهی تغییر کند. بنابراین ، به نرخ فعلی کوپن اسمی نگاه نکنید.

در اینجا نحوه محاسبه هزینه بدهی آورده شده است:

  1. شرکت هایی که بدهی معامله شده عمومی (اوراق قرضه) دارند: هزینه بدهی باید بازده بلوغ (YTM) بدهی بلند مدت شرکت را منعکس کند. بلومبرگ منبع خوبی برای YTM است.
  2. شرکت هایی که بدهی عمومی ندارند اما دارای رتبه اعتباری هستند: از گسترش پیش فرض مرتبط با آن رتبه اعتباری استفاده کنید و برای تخمین هزینه بدهی به نرخ ریسک اضافه کنید. آژانس های اعتباری مانند Moody's و S&P ارائه بازده در خزانه های ایالات متحده با رتبه بندی اعتباری.
  3. شرکت‌هایی که رتبه‌بندی ندارند: از نرخ بهره آخرین بدهی بلندمدت خود استفاده کنید یا نسبت پوشش بهره شرکت (EBIT/بهره) را محاسبه کنید و اسپرد پیش‌فرض را برای رتبه‌بندی اعتباری که بیشترین ارتباط را با نسبت پوشش بهره شرکت شما دارد، اعمال کنید. داموداران آنلاین جدولی را منتشر می کند که به شما امکان می دهد رتبه اعتباری را بر اساس پوشش بهره ترسیم کنید.

سپر مالیاتی

در فرمول میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) در بالا توجه کنید که هزینه بدهی کمتر تعدیل می شود تا نرخ مالیات شرکت را منعکس کند. به عنوان مثال، شرکتی با 10% هزینه بدهی و نرخ مالیات 25% دارای هزینه بدهی 10% x (1-0. 25) = 7. 5% پس از تعدیل مالیات است. به این دلیل که سود پرداختی شرکت ها قابل کسر مالیات است، بنابراین صورت حساب مالیاتی شرکت کاهش می یابد. نادیده گرفتن سپر مالیاتی، مزیت مالیاتی بالقوه قابل توجهی از استقراض را نادیده می گیرد و منجر به کاهش ارزش کسب و کار می شود.

نرخ مالیات نهایی در مقابل نرخ موثر

از آنجا که WACC نرخ تنزیل در DCF برای تمام جریان‌های نقدی آتی است، نرخ مالیات باید نرخی را منعکس کند که فکر می‌کنیم شرکت در آینده با آن مواجه خواهد شد. این ممکن است مشابه نرخ مالیات موثر فعلی شرکت باشد یا نباشد. قبل از اینکه نحوه پیش‌بینی را توضیح دهیم، اجازه دهید نرخ‌های مالیاتی مؤثر و حاشیه‌ای را تعریف کنیم و توضیح دهیم که چرا تفاوت‌ها در وهله اول وجود دارد:

  1. نرخ مالیات موثر = مالیات GAAP / درآمد پیش از مالیات GAAP
  2. نرخ مالیات نهایی = نرخ مالیات قانونی (21٪ + مالیات های ایالتی و محلی در ایالات متحده)

این تفاوت به دلایل مختلفی رخ می دهد. شرکت ها ممکن است بتوانند از اعتبارات مالیاتی استفاده کنند که مالیات موثر آنها را کاهش می دهد. علاوه بر این، شرکت‌هایی که در چندین کشور فعالیت می‌کنند، اگر در کشورهایی با نرخ مالیات پایین‌تر فعالیت کنند، نرخ مالیات مؤثر کمتری را نشان خواهند داد. در زیر نمونه ای از تطبیق نرخ موثر مالیات اپل با نرخ نهایی در سال 2016 آورده شده است (توجه داشته باشید که نرخ مالیات نهایی 35٪ بود، زیرا این گزارش قبل از اصلاحات مالیاتی 2017 بود که نرخ مالیات شرکتی را به 21٪ تغییر داد):

tax rate

همانطور که می بینید، نرخ موثر مالیاتی به دلیل نرخ های مالیاتی پایین تر که شرکت در خارج از ایالات متحده با آن مواجه است، به طور قابل توجهی پایین تر است.

نرخ مالیات در محاسبه WACC

اگر نرخ مالیات موثر فعلی به طور قابل توجهی کمتر از نرخ مالیات قانونی است و معتقدید که نرخ مالیات در نهایت افزایش خواهد یافت، به آرامی نرخ مالیات را در دوره مرحله 1 افزایش دهید تا زمانی که به نرخ قانونی در سال پایانی برسد. با این حال، اگر فکر می‌کنید که تفاوت بین مالیات‌های مؤثر و نهایی پابرجا خواهد ماند، از نرخ مالیات پایین‌تر استفاده کنید.

هزینه حقوق صاحبان سهام

برآورد هزینه حقوق صاحبان سهام بسیار چالش برانگیزتر از هزینه بدهی است. در واقع، چندین مدل رقیب برای برآورد هزینه حقوق صاحبان سهام وجود دارد: Fama-French، نظریه قیمت‌گذاری دلخواه (APT) و مدل قیمت‌گذاری دارایی سرمایه (CAPM).

CAPM، علیرغم اینکه از برخی ایرادات رنج می برد و به طور گسترده در دانشگاه مورد انتقاد قرار می گیرد، همچنان پرکاربردترین مدل قیمت گذاری سهام در عمل است.

قبل از پرداختن به CAPM، اجازه دهید ابتدا بفهمیم که چرا برآورد هزینه سهام در وهله اول بسیار چالش برانگیز است.

شرکت ها سرمایه خود را افزایش می دهند و هزینه ای را به صورت رقیق می پردازند. سرمایه گذاران سهام با این انتظار که در نقطه ای از مسیر بازدهی داشته باشند، در سرمایه خود مشارکت می کنند. هرچه جریان های نقدی آتی ریسک بیشتری داشته باشند، بازدهی بالاتری انتظار می رود. با این حال، کمی کردن هزینه حقوق صاحبان سهام بسیار دشوارتر از کمی کردن هزینه بدهی است.

این امر به این دلیل است که برخلاف بدهی ، که دارای یک الگوی جریان نقدی کاملاً مشخص است ، شرکت هایی که به دنبال سهام عدالت هستند معمولاً یک جدول زمانی یا مقدار خاصی از جریان نقدی را ارائه نمی دهند که سرمایه گذاران می توانند از آنها انتظار داشته باشند.

این یک چالش بزرگ برای تعیین کمیت هزینه حقوق صاحبان سهام ایجاد می کند. در عین حال ، اهمیت کمیت دقیق هزینه سهام عدالت منجر به تحقیقات دانشگاهی قابل توجهی شده است. اکنون چندین مدل رقیب برای محاسبه هزینه سهام وجود دارد.

مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه (CAPM)

مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه (CAPM) چارچوبی برای تعیین کمیت هزینه سهام است.

CAPM خطر را به دو مؤلفه تقسیم می کند:

  • ریسک غیر سیستماتیک (خاص شرکت): ریسکی که می تواند متنوع باشد (بنابراین این خطر را نادیده بگیرید).
  • ریسک سیستماتیک: حساسیت شرکت نسبت به ریسک بازار نمی تواند متنوع باشد ، بنابراین سرمایه گذاران برای فرض این ریسک خواستار بازده هستند.

از آنجا که CAPM اساساً هرگونه ریسک خاص شرکت را نادیده می گیرد ، محاسبه هزینه سهام عدالت به سادگی با حساسیت شرکت به بازار گره خورده است. فرمول کمیت این حساسیت به شرح زیر است.

هزینه فرمول عدالت

هزینه سهام = نرخ بدون ریسک +[β x ERP]

  • β ("بتا") = حساسیت یک شرکت به ریسک سیستماتیک
  • ERP ("حق بیمه ریسک سهام") = خطر افزایشی سرمایه گذاری در سهام بیش از اوراق بهادار بدون ریسک

نرخ بدون ریسک

نرخ بدون ریسک باید بازده اوراق قرضه دولتی بدون پیش فرض از سررسید معادل را به مدت زمان هر جریان نقدی تخفیف دهد.

بازده فعلی در اوراق قرضه 10 ساله ایالات متحده ، پروکسی ارجح برای نرخ بدون ریسک برای شرکت های آمریکایی است. برای شرکت های اروپایی ، 10 سال آلمان نرخ بدون ریسک است. 10 سال ژاپن برای شرکت های آسیایی ترجیح داده می شود.

بازده اوراق قرضه دولتی (منبع: WSJ ، 11/6/2017)

riskfreerate

حق بیمه ریسک سهام (ERP)

سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در سهام به طور کلی چه مقدار بازده اضافی بیش از نرخ ریسک وجود دارد؟

به عنوان مثال ، اگر قصد دارید در S&P 500 سرمایه گذاری کنید - یک پروکسی برای بازار کل سهام - چه نوع بازدهی را انتظار دارید؟مطمئناً انتظار دارید بیش از بازده خزانه های ایالات متحده ، در غیر این صورت ، چرا خطر سرمایه گذاری در بورس را ریسک می کنید؟این بازده مورد انتظار اضافی که سرمایه گذاران انتظار دارند با سرمایه گذاری گسترده در سهام ، به عنوان حق بیمه ریسک سهام (ERP) یا حق بیمه ریسک بازار (MRP) دست یابند.

اما چگونه این خطر کمیت می شود؟رویکرد رایج این است که به عقب نگاه کنید و گسترش تاریخی بین بازده S&P 500 و عملکرد در خزانه های 10 ساله طی چند دهه گذشته را مقایسه کنید. منطق این است که سرمایه گذاران بر اساس نحوه عملکرد بازار سهام در گذشته ، انتظارات بازگشت خود را توسعه می دهند.

روش های مختلفی برای برش و ضرب و شتم بازگشت گذشته برای رسیدن به ERP وجود دارد ، بنابراین یک ERP به طور کلی شناخته نشده است. در زیر منابع تخمین ERP را لیست می کنیم.

  • Damodaran: ERP را به صورت رایگان فراهم می کند
  • Morningstar/Ibbotson: یک کتاب سال با ERP های مختلف را با هزینه ارائه می دهد
  • Duff & Phelps: ERP را با هزینه فراهم می کند

ERP معمولاً از 4-6 ٪ است.

اندازه و حق بیمه خطر کشور

در عمل ، حق بیمه اضافی هنگام تجزیه و تحلیل شرکت ها و شرکت های کوچک که در کشورهای با ریسک بالاتر فعالیت می کنند به ERP اضافه می شوند:

هزینه سهام = نرخ بدون ریسک + SCP + CRP + β x ERP

حق بیمه خطر کشور
ایالات متحده 0. 0 ٪
انگلستان 0. 5 ٪
آلمان 0. 0 ٪
استرالیا 0. 0 ٪
فرانسه 0. 5 ٪
چین 1. 1 ٪
هندوستان 3. 4 ٪
خاورمیانه 1. 4 ٪
اروپای شرقی 3. 1 ٪
برزیل 3. 0 ٪
آفریقا 5. 9 ٪

محاسبه بتا

محاسبه نهایی در هزینه حقوق صاحبان سهام بتا است. این تنها متغیر خاص شرکت در CAPM است.

بتا در CAPM به دنبال کمیت حساسیت مورد انتظار یک شرکت نسبت به تغییرات بازار است. به عنوان مثال ، یک شرکت با بتا 1 انتظار دارد که بازده های آینده را مطابق با بازار کل سهام ببیند.

در همین حال ، یک شرکت با بتا 2 انتظار دارد که بازده را افزایش دهد یا دو برابر سریعتر از بازار سقوط کند. به عبارت دیگر ، اگر S&P 5 ٪ کاهش یابد ، شرکتی با بتا 2 انتظار دارد که به دلیل حساسیت بالای آن نسبت به نوسانات بازار ، 10 ٪ کاهش قیمت سهام خود را مشاهده کند.

هرچه بتا بالاتر باشد ، هزینه سهام بیشتر می شود زیرا افزایش سرمایه گذاران ریسک (از طریق حساسیت بالاتر به نوسانات بازار) باید از طریق بازده بالاتر جبران شود.

محاسبه بتا خام (تاریخی)

چگونه سرمایه گذاران حساسیت آینده مورد انتظار شرکت را به بازار کلی کم می کنند؟دقیقاً مانند تخمین حق بیمه ریسک سهام ، رویکرد غالب به گذشته برای هدایت حساسیت مورد انتظار آینده به نظر می رسد. به عنوان مثال ، اگر یک شرکت بازده سهام تاریخی را مطابق با کل بازار سهام مشاهده کرده است ، این یک بتا از 1 را ایجاد می کند. شما از این بتا تاریخی به عنوان تخمین خود در فرمول WACC استفاده می کنید.

مشکل بتا تاریخی این است که همبستگی بین سهام شرکت و کل بورس سهام بسیار ضعیف به پایان می رسد.

چندین منبع برای بتا وجود دارد:

همه این خدمات بتا را بر اساس حساسیت قیمت سهام تاریخی شرکت به S&P 500 محاسبه می کنند ، معمولاً با بازپرداخت بازده هر دو در طی یک دوره 60 ماهه.

بتا تنظیم شده

مشکل بتا تاریخی این است که همبستگی بین سهام شرکت و کل بورس سهام بسیار ضعیف به پایان می رسد. دلیل این امر این است که در هر دوره معین ، مسائل خاص شرکت ممکن است همبستگی را کاهش دهد. به عنوان مثال ، در حالی که ممکن است انتظار داشته باشید که سهام یک شرکت لوکس با توجه به اخبار اقتصادی مثبت که کل بازار سهام را به خود جلب می کند ، افزایش یابد ، ممکن است یک مسئله خاص شرکت (می گویند سوء مدیریت در شرکت) ممکن است این همبستگی را کاهش دهد.

بنابراین ، تکیه صرفاً به بتا تاریخی برای تعیین بتا شما می تواند منجر به نتایج گمراه کننده شود. به یاد داشته باشید ، شما در حال تلاش برای دستیابی به آنچه بتا خواهد بود.

برای پرداختن به این موضوع ، بلومبرگ ، بارا و سایر خدماتی که بتا را محاسبه می کنند ، سعی کرده اند پیشرفت هایی را برای رسیدن به "بتا تنظیم شده" انجام دهند. بتا تنظیم شده در واقع یک محاسبه بتا تاریخی است که برای نزدیک شدن بتا به 1 ماساژ داده شده است. این تنها یک پیشرفت حاشیه ای برای بتا تاریخی است.

هیچ بتا برای شرکت های خصوصی در دسترس نیست زیرا هیچ قیمت سهم قابل مشاهده وجود ندارد. این جایی است که رویکرد بتا صنعت وارد می شود.

در زیر ، ما یک صفحه بلومبرگ را مشاهده می کنیم که بتا خام و تنظیم شده Colgate را نشان می دهد. بلومبرگ بتا را با نگاهی به ارزش 5 سال گذشته سهام Colgate محاسبه می کند و آنها را با بازده S&P برای مدت مشابه مقایسه می کند. با استفاده از بتا به عنوان پیش بینی کننده حساسیت آینده Colgate به تغییر بازار ، انتظار داریم قیمت سهم Colgate با افزایش 1 ٪ در S&P 500 0. 632 ٪ افزایش یابد.

برای آمارشناسان در بین شما ، توجه داشته باشید که بلومبرگ همچنین شامل خطاهای مربع و استاندارد برای این رابطه است ، که به شما نشان می دهد که بتا چقدر قابل اعتماد به عنوان پیش بینی کننده همبستگی آینده بین بازده S&P و Colgate است. رگرسیون با مربع R از 0. 266 به طور کلی بسیار ناشناخته در نظر گرفته می شود (یک مربع R از 1 همبستگی کاملی دارد ، در حالی که 0 همبستگی ندارد).

صنعت بتا

علیرغم تلاش هایی که ارائه دهندگان بتا مانند بارا و بلومبرگ برای تلاش و کاهش مشکل ذکر شده در بالا انجام داده اند ، سودمندی بتا تاریخی به عنوان یک پیش بینی کننده هنوز هم با این واقعیت محدود است که سر و صدای خاص شرکت همیشه در بتا قرار می گیرد. بدتر شدن امور این است که به عنوان یک موضوع عملی ، هیچ بتا برای شرکت های خصوصی در دسترس نیست زیرا هیچ قیمت سهم قابل مشاهده وجود ندارد. این جایی است که رویکرد بتا صنعت وارد می شود.

رویکرد بتا صنعت به بتای شرکتهای دولتی می پردازد که قابل مقایسه با این شرکت است که مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و این بتا گروه همسالان مشتق شده را برای شرکت هدف اعمال می کند. این رویکرد سر و صدای خاص شرکت را از بین می برد. همچنین فرد را قادر می سازد تا برای شرکتهای خصوصی به بتا برسد (و از این رو برای آنها ارزش قائل باشد).

بی نظیر به فرمول بتا اهرم

چالش اصلی رویکرد بتا صنعت این است که ما نمی توانیم به سادگی همه بتاها را متوسط کنیم. به این دلیل است که شرکت های گروه همسالان احتمالاً نرخ اهرم های مختلفی را خواهند داشت. متأسفانه ، میزان اهرم (بدهی) یک شرکت به طور قابل توجهی بر بتا تأثیر گذاشته است.(هرچه اهرم بیشتر باشد ، بتا بالاتر می رود ، همه چیز دیگر برابر است.) خوشبختانه ، ما می توانیم این اثر تحریف کننده را با بی نهایت بتای گروه همسالان حذف کنیم و سپس با استفاده از بتا بی نظیر در نسبت اهرم شرکت هدف قرار بگیریم. ما این کار را به شرح زیر انجام می دهیم.

گروه همسالان بی نظیر بتا

برای هر شرکت در گروه همسالان ، بتا را پیدا کنید (با استفاده از بلومبرگ یا بارا همانطور که در رویکرد شماره 2 توضیح داده شده است) و UNLEVER با استفاده از نسبت بدهی به سهام و نرخ مالیات خاص برای هر شرکت با استفاده از فرمول زیر:

β UNLEVERED = β (اهرم) / [1+ (بدهی / حقوق صاحبان سهام) (1-T)]

دوباره بتا

هنگامی که تمام بتاهای گروه همسالان بی نظیر شدند ، با استفاده از نسبت بدهی به سهام و نرخ مالیات خاص شرکت هدف و نرخ مالیات با استفاده از فرمول زیر ، این بتا را بدون استفاده از این بتا محاسبه کنید:

β levered = β (بی نظیر) x [1+ (بدهی/حقوق صاحبان سهام) (1-T)]

این رویکرد بتا را به همراه خواهد داشت که معمولاً قابل اطمینان تر از بتا است که از سایر رویکردهای ما توضیح داده ایم. در برنامه آموزش کامل مدل سازی مالی ما یک مدل مالی کاملاً یکپارچه برای اپل ایجاد می کنیم و سپس با استفاده از یک ارزیابی DCF ، ارزش اپل را تخمین می زنیم. بخشی از کار شامل محاسبه بتا صنعت از همتا اپل است - در اینجا به نظر می رسد:

industrybeta

توجه کنید که چگونه بتا مشاهده شده اپل 0. 93 بود اما بتا صنعت مجدد بیش از 10 ٪ کمتر بود: 0. 82. باور کنید یا نه ، این می تواند تأثیر قابل توجهی در ارزیابی اپل داشته باشد (به تصویر زیر مراجعه کنید).

نمونه محاسبه WACC از Apple (AAPL)

هزینه متوسط هزینه سرمایه (WACC) یک فرض مهم در تجزیه و تحلیل ارزیابی است. فرضیاتی که به فرمول WACC می روند ، اغلب تأثیر قابل توجهی در خروجی مدل ارزیابی می کند. در این راهنما ، ما تمام مؤلفه های WACC را تقسیم کرده ایم و به بسیاری از ظرافت هایی که تحلیلگران مالی باید در خاطر داشته باشند ، پرداخته ایم. حال بیایید نگاهی به چند تصویر از مدلی که در برنامه آموزش کامل مدل سازی مالی گام به گام خود ساخته ایم ، نگاهی بیندازیم تا ببینیم دقیقاً چگونه 1) WACC اپل محاسبه می شود و 2) چگونه محاسبه WACC به طور مستقیم بر ارزیابی اپل تأثیر می گذارد:

wacc2

طبق برآورد ما، WACC اپل 11. 7٪ است. توجه داشته باشید که کاربر می تواند از بین رویکرد بتا صنعت یا رویکرد بتا تاریخی سنتی انتخاب کند. علاوه بر این، توجه داشته باشید که در این سناریوی خاص، ما از یک فرض حق بیمه 8 درصدی ریسک حقوق صاحبان سهام استفاده می‌کنیم. این بسیار بالاست؛به یاد بیاورید که ما اشاره کردیم که 4-6٪ محدوده قابل قبول تری است. تأثیر این امر نشان دادن ارزش فعلی کمتر جریان های نقدی آتی خواهد بود.

حال بیایید به تحلیل حساسیت نگاه کنیم تا ببینیم ارزش گذاری اپل نسبت به تغییرات در مفروضات WACC (و همچنین فرض رشد بلندمدت) چقدر حساس است:

sensitivity

1 اگر از زمان صدور بدهی، نرخ های بهره به طور قابل توجهی تغییر کرده باشد، ارزش بازار بدهی می تواند از ارزش دفتری به طور با اهمیتی انحراف داشته باشد. در این صورت، در صورتی که بدهی شرکت به طور فعال معامله می شود، از قیمت بازار استفاده کنید.

هر آنچه برای تسلط بر مدل سازی مالی نیاز دارید

در بسته پرمیوم ثبت‌نام کنید: مدل‌سازی صورت‌های مالی، DCF، M&A، LBO و Comps را بیاموزید. همان برنامه آموزشی مورد استفاده در بانک های سرمایه گذاری برتر.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.