روسیه در امور جهانی

  • 2022-05-11

Twitter Vkontakte RSS

اولگا باتورینا دکتر اقتصاد ، استاد ، رئیس بخش ادغام اروپا ، مشاور مدیر دانشگاه مگیمو وزارت امور خارجه روسیه و عضو هیئت مشاوران روسیه در امور جهانی است.

چگونه روبل را به یک ارز بین المللی تبدیل کنیم

طی ده تا 15 سال آینده هژمونی جهانی دلار چیزی از گذشته خواهد بود. با این حال ، قرار نیست به یک ارز جهانی واحد ، همانطور که توسط کینز و ماندل پیشنهاد شده است ، یا به کثرت واحدهای پولی در هر کشور ، همانطور که هایک گفته می شود ، و حتی به تقسیم جهان به چندین ارز ارائه دهد. مناطقهسته اصلی سیستم جدید بین المللی توسط 20-30 از مهمترین ارزها تشکیل می شود ، که بر اساس فن آوری های اطلاعات جدید در یک سیستم شهرک سازی در زمان واقعی ادغام می شوند. این نوع تغییر فرمت می تواند به طور اساسی موقعیت روبل روسیه را بهبود بخشد و دستورالعمل های سیاست ملی پولی را تغییر دهد.

اگر روسیه در بین کشورهایی که ارزهای آنها در شبکه جهانی پرداخت های چند ارز پذیرفته می شود ، رتبه بندی کند ، شرکت های محلی قادر به پرداخت واردات با روبل خواهند بود. روبل روسی همچنین به ارز اصلی کشورهای مشترک المنافع کشورهای مستقل تبدیل خواهد شد. این امر به طرز چشمگیری دامنه استفاده از آن ، کاهش تقاضا برای پول نقد خارجی و فشار آوردن دلار از گردش داخلی خواهد بود. در نتیجه ، منابع سرمایه گذاری داخلی به طور قابل توجهی در دسترس تر خواهند شد و هر دو ویژگی کمی و کیفی بازار سهام روسیه بهبود می یابند. بانک روسیه مجبور نخواهد شد فقط ذخایر رسمی ارز رسمی را برای ثابت نگه داشتن روبل حفظ کند. به طور کلی ، روسیه قادر خواهد بود از بسیاری از مزایای اقتصاد مبتنی بر بازار که اکنون به دلیل فرآیندهای مداوم جهانی سازی از دسترس آن خارج است ، بهره مند شود-سیستم های ارز و مالی آن هنوز برای رقابت بسیار قوی تر آماده نشده اند.

برای اینکه فرصت خود را از دست ندهید ، روسیه سه کار فوری برای تحقق دارد. یکی این است که حوزه گردش خون روبل را به هر وسیله ممکن گسترش دهید. مورد دیگر استفاده حداکثر از تخصص پرداخت به روز است. نکته آخر اینکه ، روسیه باید برای شوکهای احمقانه در سیستم بین المللی پولی ، از جمله تغییرات قابل توجه و به سختی قابل پیش بینی در نقش جهانی دلار ایالات متحده آماده شود.

از طلا تا دلار

در طول تاریخ ، جهان چهار سیستم پولی بین المللی را تجربه کرده است. اولین مورد در سال 1867 در پاریس جعل شد و 47 سال به طول انجامید تا جنگ جهانی اول. دومین دوره کوتاهترین مدت را ثابت کرد: پس از دیدن نور روز در جنوا در سال 1922 ، در اوایل سال 1931 با شوک ناگهانی تجزیه شداز افسردگی بزرگسیستم برتون وودز به مدت 27 سال زنده ماند - از سال 1944 تا 1971 ، هنگامی که ایالات متحده مبادله دلار خود را برای طلا متوقف کرد. سیستم فعلی به طور رسمی توسط توافق نامه کینگستون اعضای صندوق بین المللی پول در ژانویه سال 1976 اجرا شد.

هرگونه تغییر در سیستم ارز همواره به معنای جایگزینی برخی از عناصر سیستم پولی بین المللی با سیستم های جدید است. کاهش سیستم اول در حذف استاندارد سکه طلا به وجود آمده است. هنگامی که سیستم دوم شروع به تجزیه کرد ، نرخ ارز در رابطه با طلا متوقف شد. طبق توافق نامه برتون وودز ، فقط دلار به طلا تبدیل می شد ، در حالی که تمام ارزهای دیگر را می توان از طریق دلار برای طلا رد و بدل کرد. سیستم پولی فعلی سرانجام آخرین کراواتی را که ارزهای آن را به طلا محدود می کند ، حذف کرده است ، با این که جهان یک بار و برای همیشه به نرخ های انعطاف پذیر منتقل می شود.

امروز بازارهای جهانی ارزی فریادی غیرقابل تصور از آنچه که در هنگام معرفی سیستم Post-Bretton Woods فقط وجود دارد ، است. با این حال ، ماشین آلات نظارتی تقریباً مشابه آن در سال 1976 باقی مانده است. بگذارید یادآوری کنیم که در این زمان مردم چین احترام نهایی خود را به کلاهبردار بزرگ می پرداختند ، حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی 25 کنگره خود را افتتاح کرد ، در حالی که دو دوست کالج در حال قرار دادن بودندبا هم اولین کامپیوتر شخصی در یک گاراژ در کالیفرنیا.

بازارهای مالی: تغییرات آب و هوایی جهانی

در سه ماهه آخر قرن بیستم ، بازارهای مالی خود را در معرض پنج عامل جدید قرار دادند ، یعنی: (1) آزادسازی عمومی جریان سرمایه ، 2) فناوری های جدید ، 3) ماهیت تغییر نرخ ارز ، 4) تجزیهسیستم سوسیالیستی و 5) معرفی یورو.

دامنه آزادسازی رژیم های نرخ ارز با این واقعیت زیر نشان داده شده است: در حالی که در سال 1976 ، فقط 41 کشور تعهدات مندرج در ماده VIII قانون توافق نامه صندوق بین المللی پول را مشاهده کردند (که محدودیت های پرداخت های فعلی ، شیوه های تبادل تبادل و موانع موجود در این کشور را ممنوع می کندراه وجوه بازگردانده شده توسط سرمایه گذاران خارجی) ، در سال 2002 ، این تعداد به 152 رسید. نسبتاً اخیراً ، حتی پیشرفته ترین کشورهای غربی کنترل چندین ارز خارجی را تحمیل کردند. به عنوان مثال ، انگلیس تا اواسط دهه 1970 ، ساکنان خود را از خرید پول نقد خارجی بیش از مبلغ بسیار اسمی ممنوع اعلام کرد ، در حالی که فرانسه در سال 1983 برخی از قوانین بسیار سفت و سخت را برای بازگشت به درآمد صادرات ، خرید ارز خارجی برای پرداخت واردات و پوشش خارجی تحمیل کرد. معاملات آتی و سرمایه گذاری در خارج از کشور.

حذف کنترل ارزی در اواخر قرن بیستم نتایج متفاوتی برای بسیاری از اقتصادها در انتقال داشته است. به گفته صندوق بین المللی پول ، آزادسازی برای تقویت رشد و ادغام آنها در اقتصاد جهانی طراحی شده است. با این حال ، در عمل ، مقررات زدایی مبادله ای که اغلب با زمینه کلان اقتصادی مغایرت دارد ، و سرعت آن با سرعتی که سازوکارها و موسسات بازار در آن برقرار می شوند مطابقت ندارد. این همه مرحله برای دلار سازی ، تخلیه سرمایه گذاری و تغییر هرج و مرج سرمایه کوتاه مدت را تعیین کرده است.

فن آوری های اطلاعات جدید به طرز چشمگیری تحرک جریان سرمایه بین المللی را افزایش داده است. بسیاری از کشورها در دهه 1970 سیستم های ملی تسویه ناخالص (RTGS) در زمان واقعی را راه اندازی کردند. در طول دهه 1990 ، این موارد به هم پیوسته بودند. به عنوان مثال ، در هنگ کنگ ، اکنون چنین سیستمهایی برای پرداخت به دلار هنگ کنگ و دلار استاندارد ایالات متحده استفاده می شود. یکی دیگر از این سیستم ها در آوریل 2003 برای تسویه حساب یورو به پایان رسید. این سه سیستم از لحاظ عملیاتی مکمل یکدیگر هستند. علاوه بر این ، با افزایش در سقف های وام ، دامنه شرکت کنندگان و دامنه عملکردهای عملیاتی ، ترتیبات پاکسازی بین المللی سنتی بهبود یافته و قابل اطمینان تر شده است. این امر اکنون امکان انتقال مبالغ زیادی از یک قسمت از جهان به بخش دیگر را با لمس یک دکمه امکان پذیر می کند.

دو دهه گذشته در یک تغییر مهم دیگر به وجود آمده است که نرخ ارز به تجارت خارجی بستگی دارد. این به دلیل بازارهای بین المللی ارز بین المللی بود که 100 برابر متورم شده است. در حالی که معاملات مبادله روزانه از دهه 1970 10-20 میلیارد دلار آمریکا (یا تقریباً مشابه با تولید ناخالص داخلی روزانه در اقتصادهای توسعه یافته) بود ، رقم قابل مقایسه در سال 2001 1. 2 تریلیون دلار آمریکا بود. خرید و فروش پول برای معاملات کالایی صرفاً 2 ٪ از کل تجارت ارزی امروز انجام شده است. بنابراین ، بسیار محتمل است که نرخ بازار یک ارز با برابری قدرت خرید آن متفاوت باشد (که منعکس کننده قیمت های نسبی در کشورهای مربوطه است). به عنوان مثال ، در روسیه ، یک دلار می تواند دو برابر کالاها و خدمات بیشتر در ایالات متحده خریداری کند. به عبارت دیگر ، ارزش بازار روبل برابر با 50 ٪ از برابری قدرت خرید آن (PPP) است. این معمولی برای اکثر کشورهای مرکزی و شرقی اروپای است. در برخی از کشورها ، ارز ملی حتی بیشتر کم ارزش است و به عنوان مثال در حدود 20 ٪ از PPP ، به عنوان مثال ، در هند و چین است.

در سال 1971 ، نرخ ارز از لنگر طلا آزاد شد. آنها همچنین بعداً خود را از لنگر کالا آزاد کردند. علی رغم جهانی سازی و یک بازار جهانی به خوبی توسعه یافته (حتی اگر دومی کمتر از 20 ٪ از تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل دهد) ، در حال حاضر هیچ نشانه ای از همگرایی سطح قیمت در بین کشورهای مختلف وجود ندارد. به عبارت دیگر ، راهرو که برای نوسانات در نرخ ارز باز است به طور قابل توجهی گسترده شده است. استهلاک شدید از یک ارز به 50 ٪ -25 ٪ از ارزش اصلی آن (به عنوان مثال ، توسط روبل روسی در سال 1998 با تجربه) ، دیگر کسی را حیرت نمی کند.

با فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی در روزهای اولیه دهه گذشته، کشورهای سابق COMECON حرکت خود را به سمت یک اقتصاد مبتنی بر بازار آغاز کردند. بسیاری از آنها بلافاصله ارزهای خود را قابل تبدیل کردند و محدودیت های اصلی در معاملات جاری را لغو کردند. در سال 1992، روسیه قانونی تحت عنوان مقررات ارز خارجی و کنترل ارز را تصویب کرد که مبادلات تبدیلی و جریان های سرمایه برون مرزی را مجاز می دانست. با اضافه شدن بخش کاملاً جدیدی به بازار پول جهانی، صحنه پولی بین‌المللی دستخوش تغییرات عمیقی شده است، حتی اگر مناطقی که این انتقال را تشکیل می‌دهند تنها 2 درصد از گردش مالی جهانی ارز را تشکیل می‌دهند. کافی است به یاد بیاوریم که همه ارزهای جدید طلسم تورم افسارگسیخته و کاهش شدید ارزش را پشت سر گذاشتند. فضای پس از شوروی به طور فزاینده ای دلاری شد. پول ایالات متحده که بسیار قوی تر از ارزهای محلی جوان بود، دومی را از گردش داخلی خارج کرد. این به زودی با یک بحران مالی که روسیه را در سال 1998 تحت تاثیر قرار داد دنبال شد.

عامل جدید دیگری در سیستم مالی جهانی با ظهور واحد پول اروپایی ایجاد شد که در 1 ژانویه 1999 راه اندازی شد. در طول دو سال اول زندگی خود، یورو به میزان قابل توجهی کاهش یافت، اما دوباره برگشت و از دلار در ارزش پیشی گرفت. در اواخر سال 2002 و اوایل سال 2003. این امر اعتماد سرمایه گذاران خارجی را به یورو تقویت کرده و آن را به ابزاری جذاب برای تنوع بخشیدن به پس اندازهای خود تبدیل کرده است. ارزهای ملی کشورهای اتحادیه اروپا این روزها هرگز از سطح بین المللی شدن یورو برخوردار نبوده اند. اگر نرخ ارز آن ثابت بماند، تقاضا برای ارز واحد به طور پیوسته رشد خواهد کرد – چیزی که پیشینیان آن، ارزهای ملی، هرگز نمی توانستند در گذشته به آن امیدوار باشند.

با این حال، یورو نیز بازارهای مالی جهان را ناپایدارتر کرده است. این به این دلیل است که اپراتورهای بازار اکنون یک جایگزین واقعی برای دلار دارند (البته نه در هر زمینه ای)، در حالی که اتحادیه اروپا اکنون سیاست های اقتصادی و پولی را اجرا می کند که مستقل تر از ایالات متحده است. بر اساس گزارش بانک بازل برای تسویه‌های بین‌المللی، نرخ مبادله یورو نسبت به دلار آمریکا در سال 2001، سه برابر نوسانات مارک آلمان در سال 1998 بوده است. افزایش یافت. بی‌ثباتی بازار ارز البته صرفاً با ورود یورو به وجود نیامده است، اما بدیهی است که رویداد اخیر باعث آن شده است.

این تحولات دهه 1990 به بی ثباتی فزاینده نظام پولی بین المللی کمک کرده است. سلسله بحران های منطقه ای با تحول در سیستم پولی اروپا در سال های 1992-1993 آغاز شد. ارزهای حتی کشورهایی که دولت‌هایشان سیاست‌های اقتصادی درستی را حفظ کرده بودند، برای اولین بار مورد حمله قرار گرفتند. اقتصاددانان شروع به صحبت در مورد بحران "نسل دوم" کردند. در اینجا آنچه واقعاً اهمیت دارد کیفیت سیاست های ملی نیست، بلکه نسبت بین منابع مالی است که دولت ها از یک سو و سفته بازان ارز از سوی دیگر آماده به خطر انداختن آن هستند. معامله‌گران محاسبه می‌کنند که دولت چه مبلغی را می‌تواند برای مداخله خرج کند و اگر منابع خودشان بزرگ‌تر شود، حمله را آغاز می‌کنند.

در سال 1997-98 ، جهان توسط یک تورنت دیگر از آشفتگی مالی مورد اصابت قرار گرفت. این کار با آسیای جنوب شرقی و روسیه آغاز شد و موج های شوک را به آمریکای لاتین فرستاد. سرانجام ، بحران های مالی در سال 2001 و در آرژانتین در سال 2002 در ترکیه رخ داد. هر چقدر هم بخواهد این رشته از وقایع را غنیف ببیند ، آنها نبودند. علاوه بر این ، این وقایع با سیاست های اقتصادی غیرمسئولانه یا برخی از سرنوشت های سرنوشت ساز رسوب نشده است. این تلاطم با تغییرات چشمگیر در آب و هوای جهانی پولی ایجاد شد.

جامعه جهانی برای پاسخ به این چالش چه گزینه هایی دارد؟

مدیریت نرخ ارز: یک پاسخ کلاسیک

روشهای اصلی به کار رفته برای مدیریت نرخ ارز تاکنون مداخله ارزی ، نرخ بهره ، تعادل حساب جاری و گیره های ارزی بوده است. با این حال ، هر یک از این تکنیک ها طی 15 سال گذشته دچار تغییر جدی شده است.

میزان منابع موجود برای مداخلات کافی نیست ، اگرچه آنها کاهش نیافته اند. در مقابل ، ذخایر کل ارز جهانی همه کشورهای جهان در طی سالهای 1990-2002 به 1730 میلیارد SDR از 640 میلیارد دلار یا تقریباً سه برابر شد. اکنون آنها در مقایسه با اندازه بازار کافی نیستند. در صورت نیاز به حمایت از یورو یا دلار ، منابع موجود (300 میلیارد یورو که توسط یوروسیستم و 60 میلیارد دلار آمریکا متعلق به سیستم ذخیره فدرال ایالات متحده است) فقط برای اقدامات زیبایی کافی خواهد بود. در پاییز سال 2000 ، بانک مرکزی اروپا در چهار نوبت برای حمایت از یورو در بازارهای ارزی مداخله کرد. اما نتیجه بسیار ناچیز بود: یورو در واقع تا سال 2002 رشد نمی کند. مبلغ صرف شده برای مداخلات به طور غیرمستقیم با این واقعیت نشان می دهد که در نوامبر 2000 ، منابع مالی خارجی بانک مرکزی اروپا (خالص طلا ، SDR ها و ذخایر با صندوق بین المللی پول) کاهش یافته استبا 13 میلیارد یورو.

بزرگترین ذخایر طلا و ارزی جهان در ملل جنوب شرقی آسیا یافت می شود. در اواسط سال 2003 ، منابع رسمی ژاپن به 540 میلیارد دلار آمریکا افزایش یافت ، در حالی که چین 350 میلیارد دلار آمریکا داشت. تایوان ، کره جنوبی و شیانگگانگ (هنگ کنگ) هرکدام 100 میلیارد دلار آمریکا داشتند. بنابراین ، به نظر می رسد که در حالی که برخی از کشورها ارزهای اصلی جهان را صادر می کنند ، برخی دیگر هستند که سهم شیر از چنین پولی را در ذخیره نگه می دارند. عدم تقارن در اثبات است. اگر دلار یا یورو ارزش بازار خود را از دست بدهد ، ملت های آسیایی به سختی مبالغ اساسی را برای تقویت ارز خارجی فدا می کنند ، حتی اگر ممکن است برای آنها مهم باشد.

تأثیر نرخ بهره بر نرخ ارز نیز نسبتاً محدود است. هر گونه ارتباط بین این دو تنها در مورد ارزهای بین المللی شناخته شده، که دلار و یورو هستند، قابل مشاهده است.(در ژاپن، نرخ بهره طی سال‌های اخیر به دلیل رکود اقتصادی نزدیک به صفر درصد بوده است. در بریتانیا، نرخ‌های بهره به دلیل وابستگی بیشتر خانواده‌ها به پرداخت‌های وام مسکن سرکوب می‌شوند. در سوئیس، این نرخ به‌طور سنتی به دلیل محرمانه بودن بانکی پایین است:صاحبان ثروت های مالی با منشأ مشکوک به راحتی با سود صفر یا حتی منفی موافقت می کنند، بنابراین شرکت های سوئیسی را با وام های ارزان ارائه می دهند). و حتی اغلب اوقات اینطور نیست. نرخ بهره بازار در منطقه یورو از تابستان 2001 از نرخ های آمریکایی فراتر رفته است، اما تنها 18 ماه بعد است که یورو به سمت بالا حرکت کرده است. افزایش نرخ تامین مالی مجدد برای ارزهای غیرذخیره، نه تنها به دلیل عدم اعتماد، بلکه به دلیل ضعف بازارهای سهام محلی، به جذب سرمایه خارجی کمک چندانی نمی کند. اپراتورهای خارجی از این می ترسند که پس از سرمایه گذاری پول در یک ارز کمیاب یا در اوراق بهاداری که بر روی آن سرمایه گذاری می شود، نتوانند – زمانی که زمان آن فرا رسید – این دارایی ها را به قیمت قبلی خود بفروشند. بازارهای توسعه نیافته معمولا در معرض نوسانات ناگهانی هستند.

اعتقاد بر این است که مانده حساب جاری برای نرخ ارز بسیار مهم است. صندوق بین‌المللی پول از تسهیلات وام برای بازیابی چنین موجودی‌هایی استفاده می‌کند تا به اعضای خود کمک کند تا نرخ ارز خود را ثابت نگه دارند. با این حال، حتی موجودی غیرمنفی حساب جاری در کشوری که ارز آن در خارج از کشور استفاده نمی شود، نرخ ارز ثابتی را تضمین نمی کند. در سال 1998، روسیه دارای تراز مطلوب 700 میلیون دلاری بود، اما این امر باعث نشد که روبل از کاهش ارزش نجات یابد. در کشوری با ارز غالب، کسری حساب جاری قابل توجهی را می‌توان با جریان سرمایه بلندمدت جبران کرد، همانطور که قبلاً در ایالات متحده برای سال‌ها چنین بوده است.

قبل از بحران‌هایی که در آسیای جنوب شرقی و روسیه رخ داد، صندوق بین‌المللی پول، با اقدام ایالات متحده، اکیداً به اقتصادهای در حال توسعه و در حال گذار توصیه کرد که ارزهای خود را به ارزهای قوی‌تر جهان، به ویژه دلار آمریکا، متصل کنند. منطق این بود که با سرکوب تورم و جذب سرمایه از خارج، اعتماد سرمایه‌گذاران به پول داخلی به سرعت ایجاد یا بازیابی شود. وقایع 1997-1998 نشان داد که چنین سیاستی چقدر می تواند عواقب میان مدت و بلندمدت داشته باشد. تعهدات این دولت‌ها برای حفظ نرخ‌های ثابت و تضمین شفافیت بانک‌های مرکزی (از جمله ذخایر رسمی آن‌ها) به سفته‌بازان این امکان را می‌دهد تا در میان زمینه‌های مالی، نقش دقیقی پیدا کنند. در نتیجه، آنها قادر به قضاوت صحیح در مورد زمان و ماهیت حمله خود بودند.

مشکلات جدید نیاز به درمان های جدید دارد

در جایی که فرمول‌های آزمایش‌شده زمان به‌طور قابل‌توجهی کمتر مؤثر بوده و به وضوح قدیمی شده‌اند، راه‌حل‌های جدیدی برای رویارویی با چالش‌های جدید مورد نیاز است. تلاش جدی برای چنین راه‌حل‌هایی برای مدتی در جریان بوده است، و از اواخر سال 1997 به ویژه در سرعت بالایی قرار داشته است. همکاری منطقه ای؛2) مقررات بین المللی؛و 3) فن آوری های جدید.

تثبیت ارز محدود به یک منطقه جداگانه ، در اصل ، یک فرآیند بدون اشکال است. اروپای غربی پس از جنگ جهانی دوم با اتحادیه پرداخت اروپا در سال 1950 در این مسیر پیش رفت. سپس "مار پولی" - مکانیسم نرخ ارز جمعی - در سال 1972 ، تحت نظارت جامعه اقتصادی اروپا ظاهر شد. سیستم پولی اروپا در سال 1979 و اتحادیه اقتصادی و پولی در سال 1999 دنبال شد. اراده اروپایی ها با نیازهای تجاری دیکته شده است: برای بیشتر کشورهای منطقه ، تجارت با همسایگان خود بیش از نیمی از کل تجارت خارجی خود را تشکیل می دهند ،در حالی که حرکات حیرت انگیز نرخ ارز شناور به دنبال تجزیه سیستم برتون وودز ، جریان کالاهای سنتی را مختل کرد.

تجربه اروپا مدتهاست که به الگویی برای تقلید تبدیل شده است. این کار در آمریکای مرکزی (با گواتمالا ، کاستاریکا ، نیکاراگوئه و السالوادور در سال 1964 وارد توافق خود در مورد اتحادیه پولی آمریکای مرکزی شد) و همچنین در آفریقا وام گرفته شد (جایی که 16 کشور جامعه اقتصادی غرب آفریقا ((در آنجا)ECOWAS) خانه ترخیص آفریقای غربی را راه اندازی کرد). در نوامبر 1997 ، 14 ملل جنوب شرقی آسیا گروه چارچوب مانیل را برای تدوین ترتیبات مدیریت بحران ترتیب دادند. پس از آن ، اندونزی ، مالزی ، فیلیپین ، سنگاپور و تایلند وارد تنظیمات مبادله ASEAN شدند (مشابه سیستم موجود در EC در دهه 1980-90) ، که این کشور را قادر می سازد تا برای مداخلات در وثیقه ، ارز خارجی را بدست آورد. اوراق قرضه دولتی آندر ماه مه 2000 ، تمام اعضای ASEAN و همچنین چین ، ژاپن و کره جنوبی در تایلند توافق نامه هایی را برای گسترش منطقه عملیاتی برای چنین ترتیباتی امضا کردند. این اسناد به عنوان ابتکار Chiang Mai شناخته شده اند. در بهار سال 2003 ، ده خط اعتباری دو جانبه در حال حاضر باز بود ، در مجموع 29 میلیارد دلار آمریکا ، در حالی که سه نفر دیگر در این خط لوله بودند.

میزان منابع تحت این ابتکار واقعاً بزرگ نیست. با این حال ، این یک سیگنال مهم به بازارها داده است ، زیرا بانک های مرکزی درگیر امکانات اضافی برای مقابله با حملات سوداگرانه بدون افزایش ذخایر خود به دست آورده اند. به نظر اقتصاددانان آسیایی ، بسیار مهم است که وجوه بلافاصله در دسترس باشد ، در مقایسه با کمک های مالی صندوق بین المللی پول که همیشه خیلی دیر است. علاوه بر این ، امکانات صندوق بین المللی پول دارای رشته های محکم است. دولت ها از ترس از فشار اخلاقی ، مداخله همزمان در سیاست های داخلی خود و افزایش جریان سرمایه ، هیچ عجله ای برای درخواست چنین کمک ندارند.

از میان سایر مناطق جهان که در آن برنامه‌های همکاری ارزی در حال انجام است، تنها CIS شانس واقعی برای موفقیت دارد. حتی اگر مطمئناً ظرف 20 تا 30 سال آینده هیچ ارز واحدی در آنجا وجود نخواهد داشت، کشورهای CIS می توانند بازارهای مالی خود را یکپارچه کنند. در واقع، آنها قبلاً پیشرفت هایی داشته اند. سیستم پرداخت مشترک کشورهای مستقل مشترک المنافع، یک انجمن بانکی، و انجمن بین المللی مبادلات خارجی، در سال 2000 تأسیس شدند. در سال 2001، مجمع بین المجالس کشورهای مستقل مشترک المنافع قوانین نمونه ای را با عنوان "بازار اوراق بهادار و مقررات ارز خارجی و کنترل ارز خارجی" تصویب کرد.، در حالی که جامعه اقتصادی اوراسیا (EurAsEc) پیش نویس توافقنامه ای را در مورد اصول سازماندهی و عملیات بازارهای ارزی تهیه کرد. در سال 2002، 9 کشور کشورهای مستقل مشترک المنافع بر سر ایجاد شورای ویژه ای که تنظیم کننده های اصلی بازار سهام آنها را گرد هم می آورد، به توافق رسیدند. سرانجام، کنوانسیون یکپارچه سازی بازارهای سهام در کشورهای CIS تنظیم شد.

تحولات فوق راه حل مستقیمی برای تثبیت نرخ ارز نیست. با این وجود، آنها به عمق و نقدینگی بازارهای مالی ملی کمک کرده اند، که برای پایدارتر کردن ارزهای داخلی ضروری است. در درازمدت، راه‌اندازی یک واحد پرداخت مشترک (اما نه هنوز یک ارز واحد)، گام‌های مشترک برای خروج دلار از اقتصاد، همراه با اقداماتی مشابه با ابتکار آسیایی، می‌تواند به‌طور چشمگیری موقعیت کشورهای CIS را تقویت کند. ارزها

در میان ابزارهای بین المللی برای تثبیت ارز و مالی، مالیات توبین شناخته شده ترین است. در سال 1972، جیمز توبین، اقتصاددان آمریکایی که 9 سال بعد، در سال 1981، جایزه نوبل را دریافت کرد، پیشنهاد کرد که حرکت سرمایه های سوداگرانه در سراسر جهان باید با مالیات ویژه ای معادل 0. 1٪ از ارزش آنها برای تأمین مالی نیازها مشمول مالیات شود. از کشورهای در حال توسعهپس از بلایای مالی سال 97-98 بالاخره بحث مالیات عملی شد. دولت فنلاند، قوه مقننه کانادا، رئیس‌جمهور برزیل و گروه‌های مختلف پارلمانی در ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، بلژیک و ایتالیا به طور رسمی این تلفات را درخواست کرده‌اند. در سال 2001، چهل عضو پارلمان اروپا و قوه مقننه ملی در کشورهای اتحادیه اروپا به نفع وضع مالیات توبین در اتحادیه اروپا در دو سطح - شرایط عادی و اضطراری - اعلام کردند. در مورد دوم، در صورتی که ارزش یک ارز خاص به طور ناگهانی کاهش یابد، مالیات می تواند تا 50 درصد افزایش یابد. با این حال، شورای اتحادیه اروپا این طرح را رد کرد و استدلال کرد که این تحمیل، کسب‌وکارها را به بهشت‌های مالیاتی فراساحلی وادار می‌کند و در نتیجه، به جای امنیت، بازارها را بی‌ثبات می‌کند. با این حال، اقدامات الگوبرداری شده بر روی مالیات توبین در جاهای دیگر شروع شده است: معاملات تجاری مشمول مالیات 0. 2٪ در سنگاپور، 0. 4٪ در هنگ کنگ، 0. 0034٪ در ایالات متحده و 0. 3٪ - 0. 6٪ در فرانسه هستند.. احتمال اینکه مالیات توبین یک شبه در سرتاسر جهان اجرا شود – و این تنها راه معرفی آن به منظور بیان موضوع است – خیلی زیاد نیست.

آخرین اما نه کم‌اهمیت، فناوری‌های اطلاعاتی جدید ابزار تثبیت ارز خارجی دیگری را فراهم می‌کنند. با این حال، آنها بیشتر توسط مشاغل خصوصی به جای دولت استخدام می شوند. همانطور که در بالا ذکر شد، بسیاری از کشورها در طول دهه 1990 سیستم های اسکان سریع خود را ایجاد کردند - اینها در ابتدا سیستم های ملی بودند که به ترتیبات فرامرزی تبدیل شدند. اتحادیه اروپا در حال حاضر دو سیستم اصلی در بازی دارد. یکی به نام TARGET، تسویه حساب های دوجانبه بین بانک ها در کشورهای مختلف را از طریق بانک های مرکزی آنها و یک سیستم ارتباطی ویژه انجام می دهد. دیگری - اتحادیه بانکداری یورو - با تسویه چندجانبه بین بانک های تجاری شرکت کننده سر و کار دارد و بانک مرکزی اروپا به عنوان اتاق پایاپای عمل می کند. این سیستم‌ها نه تنها مدت زمانی را که قبلاً برای رسیدن پرداخت‌ها به مقصدشان طول می‌کشید (تا چند دقیقه) کاهش داده‌اند، بلکه خطرات فارکس را نیز از بین برده‌اند، زیرا با یک ارز واحد کار می‌کنند.

در مورد بیمه ریسک ارز، این حوزه دیگری است که در آن تغییرات مورد نیاز است و قبلاً آغاز شده است. ابزارهای سنتی مانند فورواردها و آپشن‌ها دیگر نمی‌توانند نیازهای رو به رشد تجارت برای زیرساخت بازار را برآورده کنند. در سپتامبر 2002، بانک تسویه با پیوند پیوسته (CLSB) در ایالات متحده شروع به فعالیت کرد. سازماندهی شده توسط بانک های بزرگ جهان، با همکاری هفت بانک مرکزی، این امکان را فراهم می کند تا خطرات ناشی از انجام پرداخت های چند ارزی را به حداقل برساند (این به دلیل امکان این است که یکی از طرفین هرگز ارزی را که خریداری کرده است دریافت نکند. خود را فروخت). این سیستم شامل موسسات مالی ایالات متحده، اروپا و آسیای جنوب شرقی است و تعداد کل شرکت کنندگان آن در ژوئیه 2003 به 70 نفر رسید، از 42 نفر در نوامبر 2002. در همان زمان، سهم بانک جدید در کل تجارت جهانی مبادلات به 50 نفر افزایش یافت.٪ از 16٪، و اکنون معاملات روزانه به ارزش بیش از 600 میلیارد دلار آمریکا را بسته است. معاملات در هفت ارز انجام می شود که عبارتند از: دلار آمریکا، یورو، ین ژاپن، پوند استرلینگ، فرانک سوئیس، و دلار کانادا و استرالیا. قرار است شش ارز دیگر - کرون سوئد، کرون دانمارک و نروژ، و همچنین دلار سنگاپور، هنگ کنگ و نیوزلند به آنها بپیوندند.

پیوند دادن یورو و دلار (و شاید ین) یکی دیگر از اقدامات تثبیت ارز بین المللی است که اخیراً به طور گسترده مورد بحث قرار گرفته است. در سال‌های 1985 و 1987، هفت بزرگ ابتدا وارد توافقنامه پلازا و سپس به توافقنامه لوور شدند تا از افزایش ارزش دلار جلوگیری کنند. در جایی که نرخ ارز از برابری تعیین شده حداقل 2. 5 درصد منحرف شود، مداخلات یکجانبه داوطلبانه بلافاصله شروع می شود. مداخلات چندجانبه اجباری در صورت انحراف 5 درصدی نرخ ها آغاز خواهد شد.

قبل از رونمایی از یورو در اواخر سال 1998 ، ایده نگه داشتن دو یا سه ارز اصلی که در کنار هم قرار گرفته اند ، بار دیگر به خط مقدم بحث رسیدند. رهبران ایالات متحده ، اتحادیه اروپا و گهگاه ژاپن ، بحث های طولانی در مورد احتمال راهرو لازم برای این طرح برگزار کردند ، اما در پایان این طرح را رد کردند. این بیشتر به این دلیل بود که مدل های اقتصاد بازار در ایالات متحده ، اتحادیه اروپا و به ویژه ژاپن با یکدیگر بسیار متفاوت هستند. چرخه های اقتصادی آنها یکسان نیستند و در آینده در هر زمان همزمان نخواهند بود ، بنابراین تورم همزمان و نرخ بهره را به تفکر آرزو می کند. علاوه بر این ، تنظیم سقف های مربوط به نوسانات قطعاً سیگنالی را برای حمله به Wildcatters به یکی از ارزها می دهد ، در حالی که ذخایر که توسط بانکهای مرکزی ایالات متحده و اتحادیه اروپا نگهداری می شود برای مقابله با چنین فعالیتی کافی نیست. مسئله PEG دوباره در جلسه اخیر The Big Eight در اویان مورد بررسی قرار گرفت ، اما احتمال وقوع این نوع اتصال بعید به نظر می رسد. در صورت ایجاد درک محرمانه برای هماهنگی دستورالعملهای سیاست های پولی ، به عنوان مثال ، به عنوان مثال در جنبه هایی مانند مدیریت رسمی ذخیره ، این بحث ها باعث ایجاد ملموس ترین نتایج خواهد شد.

به نظر می رسد که صندوق بین المللی پول و سایر سازمان های بین المللی باید نقش اساسی در بازی با مشکلات خاص ارز اقتصادهای در حال توسعه و انتقالی داشته باشند. با این حال آنها اساساً از این نظر روی دست خود نشسته اند. این که اقتصادهای در حال توسعه و انتقالی مکانیسم های ارز ویژه ای دارند که با کشورهای صنعتی متفاوت است ، هنوز هم به طور رسمی تصدیق می شود. اولی هنوز دارویی ارائه می شود که ممکن است برای کمک به دلار ، یورو ، ین و سایر ارزهای بین المللی کمک کند. اما درمانگران از بدیهی غافل می شوند - که تورم هنوز هم می تواند در جایی که عرضه پول در آن کنترل می شود ، پیشرفت کند (زیرا هنوز جریان ارزهای خارجی وجود دارد). در نتیجه دلار سازی ، کل بخش های بازار پول از دسترس بانک مرکزی خارج است ، واردات با ارز ملی پرداخت نمی شود و بازارهای ارزی تضعیف می شوند و قادر به حفظ بازدیدهای اضافی نیستند.

خرابی اقتصادی منطقه ای در اواخر دهه 1990 یا به طور دقیق تر عدم توانایی صندوق بین المللی پول در پیش بینی و مقابله با آنها ، بدن بین المللی را در معرض آتش سوزی از کشورهای متجاوز و رهبران ملل صنعتی ، جامعه تجارت و نخبگان تجارت جهانی به طور کلی قرار داد. وادهمانطور که معلوم است ، صندوق بین المللی پول ، که دارای متخصصان درجه یک است و "کار آموزشی" سخت را با کشورهای در حال توسعه انجام داده بود ، در زمانی که به اقدامات درمانی قوی نیاز داشت ، بی سر و صدا پیدا کرد.

در پایان سال 2001 ، صندوق بین المللی پول گزارشی را در مورد ابتکارات کامل و در انتظار بحران های پیشرو منتشر کرد. اقداماتی که در آن فهرست بندی شده است بیشتر در بازارهای مالی قابل اجرا بود ، تنها یک بخش واحد (که در مورد ذخایر طلا و ارز) که مستقیماً به مقررات ارزی اختصاص یافته است. فرم ثبات مالی ، که در سال 1999 توسط Big Seven تأسیس شد ، همچنین روی چیزی غیر از نظارت مالی و محتاطانه ، تنظیم دقیق عمل و تبادل داده در این زمینه متمرکز نیست.(این مجمع برای جلسات دو ساله در سطح وزیران دارایی ، نمایندگان بانک مرکزی و سرپرستان بانکی از Big Seven ، هلند ، سنگاپور ، استرالیا و هنگ کنگ جمع می شود). البته نرخ ارز به سیاستهای اقتصادی ، وضعیت کلی مالی و رفتار سرمایه گذاران Foregn بستگی دارد. اما مسئله به تنهایی به این نتیجه نمی رسد. در دهه 1990 ، ماهیت بحران ارز تغییر کرده است. آنها اکنون دلایل داخلی خود را دارند که همیشه ناشی از نظم و انضباط مالی ضعیف یا سیاست های غیر مسئولانه دولت نیست.

در مسیر یک سیستم پولی پنجم

جایگزینی متوالی چهار سیستم پولی بین المللی شامل دو فرآیند موازی است - جابجایی طلا از گردش خون و عبور رهبری از یک کشور به کشور دیگر. آنچه در پرونده قبلی با آن سر و کار داریم ، تکامل پول مناسب است و آنچه در مورد دوم اتفاق می افتد استفاده از یک ارز ملی خاص به عنوان جهانی است.

در بالا نشان داده شد که سیستم پولی فعلی به طور فزاینده ای کمتر مؤثر می شود. عناصر ساختاری آن دیگر نمی توانند استرس نصب را تحمل کنند. سپس تنها بخش کوچکی از این شکاف ها ناشی از کاهش اثربخشی ابزارهای سنتی پر می شود. چه چیزی می تواند باعث سقوط سیستم شود؟در گذشته ، چنین سقوط هایی با جنگ ها یا شکست های اقتصادی شدید تحریک می شد. با این حال ، تجربیات یوگسلاوی و عراق نشان داده است که ماهیت محلی درگیری های نظامی در قرن بیست و یکم-وابسته به اعتصابات و سلاح های سلام و فناوری ، غیر کشنده-فقط تأثیر موقتی و جزئی بر نرخ ارز دارد. خوشبختانه ، یک افسردگی به پایین در جهان یا ایالات متحده بعید است.

سیستم پولی فعلی نه توسط هیچ گونه فاجعه ای بلکه با فن آوری های بالا پایین می آید. آنها سرانجام حقوق نهادی خود را ادعا می کنند. قبل از قرن نوزدهم ، هنگامی که از نقره و طلا به عنوان ارز جهانی استفاده می شد ، نه خریدار و نه فروشنده به این موضوع اهمیت نمی دادند که روکش های آن روی سکه ها ظاهر شوند. در حالی که استاندارد طلا عقب نشینی را شکست داد ، برخی از ارزها عملکرد پول جهانی را به عهده می گرفتند ، در حالی که برخی دیگر صحنه بین المللی را به کلی ترک کردند. معیارهای انتخابی کاهش یافته است که آیا آنها قادر به اجرای صحیح کارکردهای پول در بازارهای خارجی بودند. در اواخر قرن بیستم ، بیشتر واحدهای ملی ارز قابل تبدیل شده بودند ، اما آنها هنوز هم نتوانستند به تجارت جهانی خدمت کنند. روسیه در حال خرید کالاهای چینی برای روبل ها نیست ، و همچنین چین آنها را برای یوان می فروشد ، حتی اگر هیچ یک از طرفین کنترل جنبش سرمایه فعلی را تحمیل کنند. Barter دو طرفه بسیار ناخوشایند است ، در حالی که Barter چند جانبه فقط در جایی امکان پذیر است که یک واحد پرداخت مشترک در حال بازی باشد.

بنابراین ، دلار ، یورو و چندین ارز به طور کلی شناخته شده به عنوان ارزهای جهانی دقیقاً به این دلیل که تنظیم شبکه گسترده پرداخت های بین المللی در حالت چندوروریت از نظر فنی غیر ممکن است ، کار می کنند. این نه تنها در مورد تجارت و سرمایه گذاری ، بلکه در مورد بازارهای ارزی نیز صادق است ، که در آن نه معاملات از ده خرید یا فروش دلار است. از آنجا که بیشتر ارزها به طور مستقیم قابل تعویض نیستند ، دلار ایالات متحده نقش پول را در بازارهایی که سایر ارزها در آن معامله می شوند ، انجام می دهد.

به محض اینکه مکانیسم های چند جانبه ، پرداخت های چند جانبه در حال انجام است ، تقاضا برای ارزهای وسیله نقلیه ، به ویژه دلار ، کاهش می یابد ، در حالی که اهمیت بین المللی سایر ارزها افزایش می یابد. راه حل فنی که به دنبال آن خواهد بود ، به احتمال زیاد طی ده سال آینده یافت می شود و همانطور که با مثال CLSB نشان داده شده است ، ممکن است در حال حاضر در معرض دید باشد. تعادل پرداخت در 150 ارز ضروری نیست: در صورت انجام این کار برای ارزهای آن 20-30 کشور که بیش از چهار پنجم از تجارت و جریان نقدی جهان را تشکیل می دهند ، دستیابی به موفقیت حاصل می شود. کشورهای سوم مانند جورجیا قادر خواهند بود تجارت خارجی خود را از دلار به ارزهای شرکای اصلی خود تغییر دهند (به عنوان مثال یورو ، روبل روسی و لیر ترکیه).

این ترتیب به طرز ملکی هزینه های معاملات را کاهش می دهد. پارادایم جدید همچنین به این معنی خواهد بود که پول جهانی یک مارپیچ را در توسعه خود تکمیل می کند ، و اکنون در یک نقش جدید - به همان نقطه عزیمت از جایی که یک بار برای لغو استاندارد سکه طلایی پیش آمده بود ، باز می گردد. هیچ ارز بین المللی واحد لازم نخواهد بود. در میان بین المللی ، نیروهای گریز از مرکز موجود - سازمان های پولی منطقه ای - با پلی فونی ارزی ترکیب می شوند.

به طور کلی ، سیستم پولی پنجم می تواند ویژگی های زیر را داشته باشد: یک شبکه پرشور از پرداخت های چند منظوره برای دو یا سه ده واحد مهمترین ارز ، به علاوه چندین منطقه منطقه ای از همکاری های پولی پیشرفته. اولین مرحله شماره یک این طرح شانس خوبی برای تحقق قبل از پایان دهه دارد. همچنین ممکن است زودتر از آن اتفاق بیفتد ، حداقل در بخش های فردی بازار مالی. بنابراین به نظر می رسد که ما فقط باید مدت کوتاهی صبر کنیم تا سیستم پولی بزرگ بعدی را معرفی کنیم.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.