چه سرمایه گذاری کتاب توصیه می کنید? این یک سوال من بسیاری است. و من معمولا با یک سوال پاسخ می دهم. چه چیزی شما را برای دنبال?
- امور مالی شخصی?
- سرمایه گذاری رفتاری?
- سابقه گاو نر و خرس بازار?
- داستان های موفقیت در مورد شرکت ها و یا مدیران عامل?
- یک کتاب برای یادگیری اصول اولیه و یا چگونه به خواندن صورتهای مالی?
چیزی که من ممکن است متوجه نشده باشم این است که اکثر افرادی که درخواست یک کتاب سرمایه گذاری عالی می کنند لزوما نمی دانند که باید به دنبال چه چیزی باشند. ممکن است سطح راحتی یکسانی با اعداد نداشته باشند. برخی ممکن است به راحتی خسته شوند. و از همه مهمتر, هر کس نمی خواهد مشتاق در یادگیری چگونه به ساخت یک مدل مالی سه بیانیه در خود و یا شیرجه رفتن عمیق به دهه از تاریخ بازار سهام.
بیایید ابتدا اصول اولیه را از سر راه برداریم.
کتابهایی که اصول سرمایه گذاری را تدریس می کنند تمایل دارند همان ایده ها و همان خرد متعارف را تکرار کنند:
- صبور باش.
- از صندوق های سرمایه گذاری مشترک که هزینه های بالایی دریافت می کنند خودداری کنید.
- 15 درصد یا بیشتر از هزینه های خود را برای دوران بازنشستگی پس انداز کنید.
- تخم مرغ لانه بازنشستگی خود را در صندوق های شاخص کم هزینه سرمایه گذاری کنید.
- بپذیرید که حرکت بعدی بازار سهام غیرقابل پیش بینی است.
این درس ضروری را می توان با بسیاری از کتاب های سرمایه گذاری گرا به سمت مبتدیان به چشم می خورد. این کتاب ها شامل کلاسیک هایی مانند کتاب کوچک سرمایه گذاری عقل سلیم توسط جان سی بوگل یا تنها راهنمای سرمایه گذاری که همیشه نیاز دارید توسط اندرو توبیاس. این کتاب به طور کلی در اصول بازار سهام و سرمایه گذاری وسایل نقلیه در دسترس تمرکز می کنند. این به شما یاد می دهد که شما می توانید به سادگی با سرمایه گذاری در صندوقهای کم هزینه که از نزدیک بازار را در طول زمان دنبال می کنند مانند اس اند پی 500 (جاسوسی) یا نزدک (جاسوسی) دست یابید.
در حال حاضر, هنگامی که شما اصول اولیه خود را پوشش داده ایم و اطمینان حاصل کنید که شما یک خانه مالی تمیز (یعنی هیچ بدهی های کوتاه مدت, صندوق اضطراری به صورت نقدی, پس انداز بازنشستگی در گسترده متنوع کم هزینه وجوه شاخص), یک دسته جدید از کتاب می تواند باز کردن افق خود را. این کتاب ها راه حل های مختلفی را برای تولید این محصول پیشنهاد می کنند . به طور کلی در سهام چیدن و یا خلق و خوی تمرکز می کنند .
به معاون کشیش این لیست, من سعی کردم از خودم بپرسم چه نقاط عطف زندگی من به عنوان یک سرمایه گذار بود. کتاب ها و نویسندگان که واقعا چشمان من را باز کرد چیست, من را یادداشت دیوانه وار و قدرت یک استراتژی سرمایه گذاری است که من خود من را?
1) یکی در وال استریت (پیتر لینچ)
برای شروع با یک کلاسیک است که دوباره ویرایش شده چند بار, یکی تا در وال استریت است یک محل مناسب برای شروع برای سرمایه گذاران جدید, یادگیری در مورد چیدن سهام و چه واقعا به معنای سهامدار.
پیتر لینچ یک سرمایه گذار ارزش بسیار شبیه وارن بافت و بنجامین گراهام است. او شرکت هایی را که رشد نشان می دهند ترجیح می دهد. می خواست با قیمت مناسب بخرد. او صندوق افسانه ای ماژلان را در وفاداری مدیریت کرد. این صندوق در طی 13 سال فعالیت خود 29.2 درصد بازده سالانه کسب کرد. اما لینچ نیازی به صرف ساعت به دنبال مالی یک شرکت به درک اینکه این یک کسب و کار خوب برای سرمایه گذاری در. او می خواست محصولات خود را امتحان کند تا درک کند تا کیفیت یک کسب و کار را درک کند. در حالی که بیشتر محتوای کتاب تاریخ دارد (همانطور که از کتابی که در سال 1989 منتشر شد انتظار دارید), به ویژه در مورد فناوری, این کتاب باید به عنوان بیوگرافی سبک سرمایه گذاری وی تلقی شود. نکته این است که سعی نکنید دقیقا از فرمول لینچ اعمال شده در انتخاب سهام خود تقلید کنید. این برای درک چگونگی پردازش یک فرصت سرمایه گذاری است.
لینچ شرکت ها را در شش دسته قرار می دهد:
- تولید کنندگان کند (شرکت های بالغ مانند در&تی (تی)).
- پرورش دهندگان متوسط (مدافعان مانند کوکاکولا (کو)).
- تولید کنندگان سریع (شرکت هایی که بیش از 30 درصد در سال رشد می کنند مانند تویلیو (تولو)).
- چرخه ها (به عنوان مثال جنوب غربی (لوو)).
- چرخش (شرکتهایی که نزدیک به ورشکستگی هستند اما ممکن است فرصتهای موقتی مانند گیماستاپ (جنرال موتورز) را اخیرا فراهم کنند).
- نمایشنامه دارایی (شرکت های تجاری زیر ارزش دفتری).
چیزی که در اینجا مهم است این است که بفهمید نباید در همه شرکت ها به یک شکل سرمایه گذاری کنید. برخی نیاز به یک افق زمانی طولانی, در حالی که دیگران یک پنجره تجاری صرفا چند هفته. درک نوع شرکت شما به دنبال در کلید است.
"فقط چیزی را که می توانید از دست بدهید سرمایه گذاری کنید بدون اینکه این ضرر تاثیری در زندگی روزمره شما داشته باشد."
لازم به ذکر است که پولی که در چند ماه بعد نیاز دارید بهتر است در سهام سرمایه گذاری نکنید. هیچ کس نمی تواند بازده کوتاه مدت سهام را پیش بینی کند.
"بدانید که متعلق به چه چیزی هستید و بدانید که چرا صاحب چه چیزی هستید"
پیتر لینچ به سرمایه گذاران خرده فروشی توصیه می کند در چیزهایی که می دانند سرمایه گذاری کنند.
- شما صاحب یک اپل (اپل) ایفون و تشخیص برتری دستگاه?
- هنوز قهوه شما را سفارش به طور منظم در استارباکس (صباکس), پرداخت با ویزا (پنجم) کارت اعتباری?
- است کارفرمای خود را با استفاده از نیروی فروش (ارتباط جنسی)?
- شاید شما برای یک محل برای خرید در زیلو نگاه (از)? r
- شما یک عضو نخست یا یک نتفلیکس (ان اف ال ایکس)مشترک ?
اینها صرفا نمونه هایی از چگونگی سرمایه گذاران فردی می تواند بینش به برتری یک شرکت به سادگی با یک مصرف کننده و یا در معرض محصول از طریق تجربه و دایره صلاحیت خود را داشته باشد. درک چیزی است که شما خود را به تصمیم گیری سرمایه گذاری صدا و ماندن البته بسیار مهم است. شما نمی خرید یک خانه فقط بر اساس یک لیست بدون بازدید از محل. همین امر به سهام.
"اگر شما می خواهید برای جلوگیری از سهام تنها, این امر می تواند داغترین سهام در داغترین صنعت."
پیتر لینچ احتمالا معتقد است که شما باید با دقت فکر می کنم قبل از خرید برف ریزه (برف) و یا زوم ویدیو (زوم) پس از اجرا گسترده خود را.
"سعی نکنید اقتصاد را پیش بینی کنید. بسیاری از شخصیت ها شکست خورده اند. پیش بینی اقتصاد بیهوده است."
روی مشاغل تمرکز کنید و وقت خود را برای پیش بینی حرکات بازار هدر ندهید. ساده اما در عین حال بسیاری از مردم این توصیه را نادیده می گیرند.
"ترفند این نیست که یاد بگیرید به احساسات دل و روده خود اعتماد کنید بلکه خودتان را تنبیه کنید تا نادیده بگیرید. تا زمانی که داستان اساسی شرکت تغییر نکرده است کنار سهام خود بایستید.”
درک اینکه احساسات شما بدترین دشمن خودتان هستند ساده است. اما تشخیص زمانی که اتفاق می افتد فوق العاده دشوار است. بیشتر سرمایه گذاران" احساس " می کنند که سهام از اینجا کار زیادی انجام نمی دهد. در بدترین زمان ممکن به فروش می رسند. سهام به احساسات شما اهمیتی نمی دهد. یا همانطور که وارن بافت می گوید: "یک سهام نمی داند که شما مالک این سهام هستید .”
"فروش برندگان و نگه داشتن بازندگان مانند بریدن گل ها و سیراب کردن علف های هرز است.”
شاید مهمترین درس این کتاب باشد. بنابراین بسیاری از سرمایه گذاران فروش سهام درست زمانی که تا 20%, 50% یا 100%. احساس خوبی در مورد تامین امنیت دستاوردهای کوچک خود را. سرمایه گذاری مجدد سود خود را به سهام است که عملکرد ضعیفی در امید به شکستن حتی سریع تر. بیشتر اوقات تصمیمهای وحشتناکی میگیرند. من در اینجا بیشتر در مورد این ایده بحث می کنم.
2) سهام عادی برای سود غیر معمول (فیلیپ فیشر)
وارن بافت توصیف فیلیپ فیشر به عنوان یکی از " سرمایه گذاران با نفوذ ترین در تمام دوران."وی همچنین کتاب سهام عادی و سودهای غیرمعمول فیشر را "بسیار ارزشمند" نامید."
اگر بنجامین گراهام در مورد تجزیه و تحلیل کمی مربی بافت بوده است, فیلیپ فیشر نویسنده ای است که تحلیل کیفی سهام را مورد توجه قرار داده است.
بیشتر خوانندگان با نقل قول معروف بافت می گویند که " خرید یک شرکت فوق العاده با قیمت منصفانه بسیار بهتر از یک شرکت منصفانه با قیمت فوق العاده است."در حالی که بنیامین گراهام در" ته سیگار برگ علاقه مند بود, " شرکت هایی که زیر ارزش دفتری خود تجارت, فیلیپ فیشر است در بزرگترین کسب و کار متمرکز و به سادگی به دنبال یک قیمت مناسب.
درس های اصلی از این کتاب چیست?
مراکز کتاب اطراف یک چک لیست از 15 جنبه های کلیدی به دنبال قبل از سرمایه گذاری در سهام فردی. این عوامل به همان اندازه که کمی هستند کیفی هستند. من همه 15 نکته را در این مقاله بررسی نمی کنم اما طیف گسترده ای از موضوعات مانند:
- نشانی بازار
- تحقیق و توسعه و کارایی فروش
- روند حاشیه
- رهبری و فرهنگ
- تیم مدیریت
- راهنمایی بلند مدت
- شفافیت و یکپارچگی
فیلیپ فیشر موعظه ایده تمرکز بر روی شرکت های در حال رشد سریع با پتانسیل بکر بزرگ به جای تمرکز بر روی چانه زنی. او توضیح می دهد:
"به همین دلیل رشد سهام خیلی بهتر است که به نظر می رسد برای نشان دادن سود در ارزش در صدها درصد در هر دهه. در تضاد, این معامله غیر معمول است که به همان اندازه که است 50 درصد کم ارزش گذاری شده. اثر تجمعی این حساب ساده باید واضح باشد."
یکی دیگر از جنبه های ضروری او را پوشش می دهد افق زمانی است.
"اگر این کار شده است به درستی انجام می شود زمانی که یک سهام عادی خریداری شده است, زمان برای فروش است almost تقریبا هرگز."
اگر شما تحقیق یک شرکت درست قبل از خرید و کسب و کار شایسته سرمایه گذاری تلقی کرده اند, باید وجود داشته باشد هر دلیل خوبی برای بخش راه با سهام خود را در هر زمان به زودی. با این حال بسیاری از سرمایه گذاران از دیدن هر خبر منفی وحشت می کنند.
- مدیر مالی در حال ترک است.
- برخی از خودی سهام فروخته است.
- مدیریت در حال کاهش راهنمایی است.
- یک مشتری مهم قرار است با یک رقیب کار کند.
همه اینها ممکن است دلایلی برای بررسی و قرار دادن تز اصلی صعودی باشد. اما پایان نامه شما به ندرت باید توسط یک خبر یا یک چهارم بد شکسته شود. مشاغل در یک خط مستقیم رشد نمی کنند و حتی در صورت اجرای صحیح تکه های خشن دارند. فیشر می گوید که زمان مناسب برای فروش زمانی است که هنگام خرید اشتباهی مرتکب شده است یا زمانی که یک شرکت احتمالا به "موقعیت اوج کسب" رسیده است."اگر یک شرکت دارای یک مسیر رشد پیش رو, برگزاری راه رفتن است.
"سرمایهگذاران چنان از تنوع فروخته شدهاند که ترس از داشتن تعداد زیادی تخممرغ در یک سبد باعث شده است که در شرکتهایی که کاملا میدانند و بیش از حد در شرکتهایی که اصلا چیزی نمیدانند خیلی کم بگذارند. هرگز به ذهنشان خطور نمیکند که خرید یک شرکت بدون داشتن دانش کافی ممکن است حتی خطرناکتر از داشتن تنوع ناکافی باشد."
این ایده قطعا با چارلی مانگر و وارن بافت طنین انداز, که تمرکز اکثریت قریب به اتفاق نمونه کارها خود را به منابع بالا خود را. یک تعادل برای پیدا کردن بین تنوع و غلظت وجود دارد, یک موضوع است که من در مورد نوشت: قبلا.
به طور کلی, فیلیپ فیشر چشم من با تخمگذار از استراتژی سرمایه گذاری ساده ترین و واضح باز کرده است:
- سرمایه گذاری در شرکت هایی که چشم انداز رشد قانع کننده بر اساس علت سعی و کوشش مناسب و پژوهش.
- برای بلند مدت نگه دارید.
- به دنبال سرمایه گذاری های خوب زیادی نباشید.
- به نفع کسب و کار است که تخصیص دارایی های خود را به سمت چه خواهد بود بیشتر مفید برای رشد بلند مدت خود را-که به ندرت پرداخت سود سهام است.
3) مهمترین چیز (هوارد مارکس)
هوارد مارکس رییس و بنیانگذار مدیریت سرمایه اوکتری است. کتاب او مهم ترین چیز تلفیقی از حکمت از یادداشت مشتری خود را پر از عناصر کلیدی موفقیت مادام العمر در سرمایه گذاری و مشکلات برای جلوگیری از است.
کتاب او قدرتمند است زیرا او نکات خود را با نمونه های واقعی و لحظاتی از زندگی حرفه ای خود نشان می دهد. بازی پول توسط ادام اسمیت از همان رویکرد حدیثی استفاده می کند.
خواندن مهمترین چیز اولین بار بود که به مفهوم "تفکر سطح دوم" معرفی شدم که اخیرا در مقاله ای لمس کردم. هاوارد مارکس چشمانم را به اهمیت یک طرز فکر مخالف باز کرد.
برای اینکه عادلانه, بسیار در این کتاب که شما را پیدا خواهد کرد در حال حاضر در دیگر کلاسیک توسط گراهام وجود ندارد, کلارمن, طالب, مونتیه یا موبوسین. اما سبک نوشتاری هوارد مارکس و روش ساده او برای توضیح مفاهیم قدرتمند می تواند اثری ماندگار داشته باشد.
در نوشته های هوارد مارک فروتنی خاصی وجود دارد. او هیچ فرمول جادویی یا راهی برای رسیدن به ثروت ندارد. او بینش خوبی در مورد درک چرخه های بازار و چگونگی تنظیم ریسک در مقابل معاملات بازده دارد و تشخیص می دهد که چه زمانی باید مخالف باشد وقتی جمعیت در انتهای طیف روانشناسی ظاهر می شود. کنترل ریسک و جستجوی حاشیه ایمنی از جمله موضوعاتی است که وی پوشش می دهد.
"متفکران سطح اول به دنبال فرمول های ساده و پاسخ های ساده هستند. متفکران سطح دوم می دانند که موفقیت در سرمایه گذاری نقطه مقابل ساده است."
برای استفاده از یک مثال ساده, زمانی که سهام یک شرکت بزرگ می افتد پس از انتشار اخبار منفی, متفکر سطح اول فروش و حرکت بر روی. متفکر سطح دوم خرید خواهد کرد و از فرصت انباشت سهام با قیمت پایین تر در صورت دست نخورده بودن پایان نامه بلند مدت استفاده می کند.
"تنها یک راه برای توصیف بیشتر سرمایه گذاران وجود دارد: پیروان روند. سرمایه گذاران برتر دقیقا برعکس هستند. سرمایه گذاری برتر [. ] به تفکر سطح دوم نیاز دارد-روشی برای تفکر که با دیگران متفاوت است, پیچیده تر و بصیرت تر.”
مخالف بودن کار ساده ای نیست. این نیاز به شجاعت دارد. درک در مفهوم ساده است اما اجرای بسیار دشوار است. چیزی است که دوباره اطمینان در چگونه علامت قرار می دهد وجود دارد.
"انتخاب واقعا بین ارزش و رشد نیست بلکه بین ارزش امروز و ارزش فردا است. سرمایه گذاری رشد نشان دهنده یک شرط بندی بر عملکرد شرکت است که ممکن است یا ممکن است در اینده تحقق نیست, در حالی که سرمایه گذاری ارزش در درجه اول در تجزیه و تحلیل ثروت فعلی یک شرکت بر اساس."
این نقل قول بسیار مهم است زیرا بسیاری از سرمایه گذاران امروز بر ارزش یک شرکت تمرکز می کنند و در عین حال از امکانات ارزش فردا چشم پوشی می کنند. یک شرکت با رشد سریع ممکن است بر اساس معیارهای عقب مانده به نظر برسد. سرمایه گذاران تا پایان دیدن راه یک شرکت باید در راه جزمی ارزش بدون در نظر گرفتن جایی که کسب و کار ممکن است در چرخه عمر خود را. این شرکت ادعا خواهد کرد که نتفلیکس یا تسلا نمی توانند به عنوان یک تجارت هیچ ارزشی داشته باشند زیرا جریان نقدی منفی است بدون اینکه بدانند این ارزش به تحولات بعدی که باید دیده شوند برمی گردد.
4) 100 کیسه (کریستوفر دبلیو مایر)
کریس مایر با الهام از 100 تا 1 در بازار سهام توسط توماس فلپس ویژگی های 100 بگر را مطالعه کرد-شرکت هایی که به ازای هر 1 دلار سرمایه گذاری شده 100 دلار برگشت داده اند.
هدف کتاب ها این است که بفهمیم چه چیزی می تواند این بازده های حیرت انگیز را ایجاد کند و بفهمیم اگر بتوانیم مشترکات بین این دو را پیدا کنیم. قدم زدن در خط حافظه, این کتاب با داستان های موفقیت است که برای همه برای دیدن پر, تنها در صورتی که می دانستند به کجا نگاه.
شما لازم نیست برای پیدا کردن 100 بگر به یک زندگی سرمایه گذاری انجام. اما فرض ساده تلاش برای داشتن 100 بگر احتمالا روش سرمایه گذاری شما را برای همیشه تغییر خواهد داد. این شما را مجبور به سرمایه گذاری در مشاغل برتر می کند و به شما قدرت می دهد تا از طریق ضخیم و نازک نگه دارید.
100-کیسه باز کرده است چشم من به لازم (اما کافی نیست) مواد تشکیل دهنده به داشتن یک برنده برجسته در نمونه کارها خود را. و پاسخ فوق العاده ساده است: درست بخرید و محکم بنشینید .
توماس فلپس توضیح می دهد:
"برای اینکه در سهام پول کسب کنید باید چشم انداز و شجاعت خرید انها را داشته باشید و صبر و حوصله نگه داشتن انها را داشته باشید. صبر از این سه مورد نادرترین است."
برای دیدن ترکیب بازده کار به نفع شما, زمان عنصر ضروری ترین است. ایده این است که در شرکت هایی سرمایه گذاری کنید که این پتانسیل را دارند که از دیگران پیشی بگیرند و تا زمانی که پایان نامه دست نخورده باشد با خود همراه باشند. سرمایه گذاران به دنبال دلایلی برای فروش هر سه ماهه هستند که باید در بلندمدت روی تصویر بزرگ متمرکز شوند. چشم انداز داشتن 100 بگر می تواند به کسب این طرز فکر کمک کند. با استفاده از این مدل ذهنی, شما در نهایت می تواند درک اهمیت بودن یک فروشنده تمایلی, حتی زمانی که یک شرکت می رسد یک ارزیابی بلند. من در مقاله خود در مورد هنر فروش نکردن بیشتر در مورد این موضوع بحث می کنم.
این ایده که صبر ضروری ترین کیفیت سرمایه گذار است چیز جدیدی نیست و توسط خود وارن بافت موعظه می شود:
"عدم فعالیت مرز کاهلی سنگ بنای رویکرد سرمایه گذاری ما است."
یک شرکت نیاز به یک دوره طولانی رشد بالا برای تبدیل شدن به یک بگر 100. این با جدول زیر نشان داده شده است که سالهای لازم برای تبدیل شدن به 100 بگر بر اساس نرخ رشد مرکب سالانه را نشان می دهد.
نرخ رشد سالانه مرکب مورد نیاز است | سال تا 100-بگر |
---|---|
14.1% | 35 سال |
16.6% | 30 سال |
20.2% | 25 سال |
25.9% | 20 سال |
35.9% | 15 سال |
برای بزرگنمایی کلیک کنید
این کتاب بسیاری از درس های کلیدی دیگر را فراهم می کند که همه چیز را در چشم انداز قرار می دهد:
- بازده در طول زمان می تواند از دو منبع اصلی حاصل شود: 1) رشد سود و 2) گسترش چندگانه. به احتمال زیاد برای تولید برندگان برجسته به هر دو نیاز خواهید داشت.
- شرکت های کوچکتر فضای بیشتری برای باز کردن بازده عظیم چند بگر دارند.
- سود نمی داستان کامل بگویید. بسیاری از شرکتها با سرمایهگذاری مجدد روی خودشان در جذب مشتری یا هزینههای سنگین تحقیق و توسعه مانند امسون سود را به تاخیر میاندازند.
- قهوه - می تواند رویکرد – به سادگی خرید بهترین شرکت های نژادی و نگهداری برای چندین دهه-یک سرمایه گذار را از سر و صدای بازار عایق می کند اما همچنین نمونه کارها خود را از خود و احساسات خود محافظت می کند.
- شرکت های تحت رهبری بنیانگذار تمایل دارند در بلندمدت از بازار بسیار بهتر عمل کنند.
- حاشیه سود ناخالص شاخصی از قیمت است که مشتریان مایل به پرداخت یک محصول/خدمات بیش از هزینه خود هستند و بنابراین به عنوان معیاری برای ارزش افزوده به مشتری عمل می کنند.
من نمی توانم این کتاب را به اندازه کافی توصیه کنم.
5) راهنمای سرمایه گذاری احمق رنگارنگ (دیوید و تام گاردنر)
بنیانگذاران احمق رنگارنگ دیوید و تام گاردنر به شهرت در سال 1990 با توصیه های سهام در ال افزایش یافت. تلاش برای سرمایه گذاری در سهام فردی امر برای هر سرمایه گذار خرده فروشی در دسترس بوده اند.
راهنمای سرمایه گذاری احمق رنگارنگ در ابتدا در سال 1996 منتشر شد و چندین بار تجدید نظر و به روز شده است. این یک کتاب فوق العاده برای درک عوامل بسیاری است که می تواند به تحقیق و انتخاب یک فرصت سرمایه گذاری در سهام عمومی کمک کند.
دلیل اینکه این کتاب برای من بسیار ضروری است این است که بسیاری از درس های عاقلانه ای را که دیوید گاردنر در طول سال ها منتشر کرده است را در بر می گیرد. مصاحبه او توسط پاتریک اوشاگنسی در سال 2017 راه دیگری برای عادت کردن به چیزی است که او سرمایه گذاری قانون شکن می نامد.
دیوید در کتاب مفهوم قانون شکن را به تفصیل توضیح می دهد-شرکتی که قوانین نحوه انجام تجارت را زیر پا می گذارد.
شش ویژگی قانون شکن وجود دارد:
- سگ برتر و اولین حرکت دهنده در یک صنعت مهم در حال ظهور . شرکت هایی مانند تسلا, نتفلیکس, نتفلیکس, استارباکس (اسباکس) یا گروه بازی (ام اچ) نمونه های خوبی هستند. دیوید به افزایش اختیاری شرکتهایی اشاره میکند که ویژگیهای حرکت اول را نشان میدهند و خطوط تجاری جدید در طول زمان سود و پتانسیل بازار را گسترش میدهند. او به دنبال شرکتهایی است که سرنوشت نامحدودی دارند در مقابل چیزی که به نظر می رسد یک سرنوشت قابل پیش بینی است. ضرب المثل می رود که اگر شما نیرومند و درشت هیکل سرب, این دیدگاه هرگز تغییر. بنابراین تمرکز بر شرکت هایی که به عنوان رهبران روشن ظاهر می شوند به طور چشمگیری شانس خود را برای پذیرش مسیر خود افزایش می دهند.
- مزیت پایدار (هر چند شتاب کسب و کار, حفاظت از حق ثبت اختراع, رهبری رویایی و یا رقبای بی منطق).
- قدردانی قوی از قیمت گذشته . دیوید اشاره می کند که چگونه بسیاری از سرمایه گذاران تمرکز بر روی جدید 52 هفته لیست پایین به جای جدید 52 هفته بالا. سرمایه گذاران برای یادگیری تصمیمات سرمایه گذاری خود بیش از حد متمرکز بر بازگشت متوسط هستند. او دوست دارد اشاره کند که "برندگان همچنان برنده هستند."
- مدیریت خوب و پشتوانه هوشمند . مردم عاشق کار در این شرکت? این تیم رهبری ابداع? وجود دارد وجوه معتبر و یا با مشخصات بالا افراد به شدت سرمایه گذاری در این شرکت امروز?
- درخواست تجدید نظر مصرف کننده قوی. قانون شکن باید یک نام تجاری قدرتمند بیان شده توسط وفاداری مشتری و قدرت قیمت گذاری داشته باشد.
- به گفته رسانه ها بیش از حد ارزش گذاری شده است . اکثر شرکت هایی که واقعا زمان ما را مختل می کنند توسط وال استریت جشن گرفته می شوند و اغلب ارزیابی می کنند که با خرد متعارف ظالمانه تلقی می شود. تقریبا هیچ نقطه ای در زمان وجود نداشت که اوزون یا نتفلیکس نسبتا ارزشمند به نظر برسند و در عین حال یکی از بهترین سهام دهه گذشته هستند.
این معیارها واقعا ذهنیت من را در هنگام نزدیک شدن به یک فرصت سرمایه گذاری جدید شکل داده اند. همه شرکت ها تمام ویژگی های کاملا راضی خواهد شد. اما وقتی این کار را انجام می دهند معمولا منجر به یافتن مجریان کاملا برجسته می شود. شرکت هایی مانند میز تجارت در چند سال گذشته برای من 10 ساله شده اند.و من سرمایه گذاری خود را به این موضوع نسبت می دهم که چگونه دیوید گاردنر رویکرد من را شکل داد و در جستجوی قانون شکنان اطراف من بود.
در اینجا چند درس خارق العاده وجود دارد که دیوید گاردنر طی این سالها منتقل کرده است:
- اجازه دهید برندگان خود را اجرا (یک ایده بسیار در خط با نویسندگان دیگر بالا).
- اضافه کردن به جای دو برابر کردن (تمرکز بر روی سیراب کردن گل خود را).
- به دنبال چهار اصل سرمایهداری هوشیار باشید (کسبوکارهای هدفمند و ارزش همه ذینفعانشان و رهبری هوشیار یا خدمتگزار و فرهنگ هشیار).
- حداکثر مقدار اختصاص داده شده به سرمایه گذاری داده شده به خاطر تنوع مناسب است.
- درک اگر شما یک سرمایه گذار متوسط که 40 درصد از میدارد خود را بازار ضعیف خواهد شد. این یک ایده نیز در مقاله قبلی من تحت پوشش است, با استفاده از تحقیقات وجوه بلک استار از طریق مگابایت فابر.
بسته بندی تا
برای من دشوار بود که فقط پنج کتاب را انتخاب کنم که واقعا رویکرد سرمایه گذاری من را شکل داده اند. بسیاری دیگر هستند که به تدریج مدل های ذهنی من و نحوه سرمایه گذاری من را تغییر داده اند. اما من معتقدم که این پنج کتاب واقعا اثری از خود برجای گذاشتند و زندگی من به عنوان یک سرمایه گذار را به سمت بهتر تغییر دادند.
کتاب از نویسندگان در سرمایه گذاری رفتاری متمرکز (مونتیه, اوشاگنسی, گرینبلات, کرازبی), تصمیم گیری و احتمال (طالب, دوک, پورتنوی) و یا کسب و کار به طور کلی (تیل, معبد) همه اضافات شایسته به این لیست بوده است.
- چه کتاب واقعا نهفته سفر سرمایه گذاری خود را?
- چه شما برای مبتدیان و یا سرمایه گذاران چاشنی توصیه?
در نظرات به من اطلاع دهید!
اگر شما به دنبال برای یک نمونه کارها از ایده های عملی مانند این یکی, لطفا در نظر پیوستن به نمونه کارها اقتصاد برنامه . شروع محاکمه رایگان خود را امروز!
ظهور اقتصاد برنامه اخلال در بسیاری از صنایع: خرده فروشی, سرگرمی, مالی, رسانه ها, سیستم عامل های اجتماعی, مراقبت های بهداشتی, نرم افزار سازمانی و بیشتر.